منبع: اكونوميست
مترجم: حسن افروزي
انسان تنها با GDP زندگي نميكند. يك گزارش جديد آمارشناسان را بر آن ميدارد تا چيزي را كه بر زندگي مردم تاثير ميگذارد را دريابند.
آمريكاييها چقدر در رفاهاند؟ فرانسويها چطور؟ هنديها؟ مردم غنا؟ جواب سادهاي كه هر اقتصادداني به اين سوال خواهد داد بر اساس GDP (توليد ناخالص داخلي) و توليد سرانه اين كشورها خواهد بود و براي راحتي شما او همه ارقام را تبديل به دلار خواهد كرد، حال يا بر اساس نرخ ارز يا بهتر از آن براساس نرخ برابري قدرت خريد كه ارزاني مثلا اصلاح موي سر يا قيمت حمل و نقل با تاكسي در كشورهاي فقير جهان نيز در آن لحاظ ميشود.
اين مقايسهها شما را از سطح استاندارد زندگي در اين كشورها آگاه خواهد ساخت: آمريكاييها و فرانسويها به طور متوسط زندگي بهتري نسبت به هنديها و غناييها دارند، ولي شما ممكن است شك كنيد، همانطور كه اقتصاددان نيز بايد بداند كه اين تمامي حقيقت نيست. توليد سرانه آمريكا بيشتر از توليد سرانه فرانسه است، ولي فرانسويها نسبت به آمريكاييها تعداد ساعات كمتري كار ميكنند، آيا با اين وجود باز هم آنها رفاه كمتري نسبت به آمريكاييها دارند؟ يك هندي ميتواند بسيار فقير باشد، ولي به نظر خودش در رفاه باشد و در مقابل يك آمريكايي از وضعيت مالي خوبي برخوردار باشد، ولي احساس رفاه و خوشحالي نكند. GDP تنها به اين خاطر به وجود آمد كه ارزش كالاها و خدمات توليدي يك كشور را بسنجد و حتي از عهده اين امر نيز به خوبي بر نميآيد. اينكه مردم چقدر احساس رفاه ميكنند به عوامل بسيار زيادي بستگي دارد كه GDP فقط قسمت اندكي از آنها را در بر ميگيرد. عواملي مانند سلامت، يا داشتن شغل توسط GDP سنجيده نميشوند. محيط زيست شناسان، هميشه از اينكه GDP نسبت به، به تاراج رفتن منابع كره زمين، بيشتر از اينكه ديدگاه منفي داشته باشد، ديدگاهي مثبت دارد (از طريق افزايش توليد) شكايت كردهاند.
با اين حال، اقتصاددانان در سالهاي اخير به دنبال شاخصهاي ديگري براي اندازهگيري رفاه بودهاند، حتي «خوشحالي» كه زماني به نظر ميرسيد نميتوان آن را به صورت كمي بيان كرد. از ميان كساني كه قانع شدهاند كه آمارشناسان دولت بايد وارد اين حيطهها شوند ميتوان به نيكولا ساركوزي، رييسجمهور فرانسه اشاره كرد. در 14 سپتامبر، كميسيوني كه وي سال پيش با 25 دانشمند علوم اجتماعي (كه 5 نفرشان جزو برندگان جايزه نوبل بودند) تشكيل داده بود، يافتههاي خود را در اختيار وي قرار دادند. جوزف استيگليتز، رييس گروه و يكي از برجستگان آن، اينگونه بيان كرد كه بنا به گزارش 292 صفحهاي اين گروه، وقت آن رسيده است كه «خرافات GDP» به دست فراموشي سپرده شود. آقاي ساركوزي نيز گفت كه دفتر ملي آمار فرانسه بايد وسعت ديد خود را گسترش دهد.
كميسيون كارهاي خود را به سه قسمت تقسيم كرد. قسمت اول به انتقادهاي معمول از GDP به عنوان شاخصي براي اندازهگيري رفاه ميپردازد. اينكه GDP استهلاك كالاهاي سرمايهاي را لحاظ نميكند و بدين ترتيب ارزش توليد را بيشتر از ارزش واقعي آن در نظر ميگيرد. علاوه بر اين، ارزش توليد از قيمت بازار به دست ميآيد، ولي هر چيزي كه قيمت ندارد. براي مثال ميتوان به خدماتي اشاره كرد كه از طريق بازار ارائه نميشوند مانند خدمات تامين اجتماعي دولت، ساختن مسكن توسط صاحب خانهها يا هزينه بزرگ كردن فرزند توسط والدين. گزارش همچنين بحث ميكند كه آمارشناسان دولت بايد به جاي توليد كل روي درآمد خانوار، مصرف و ثروت متمركز شوند. تمام اين عوامل ميتوانند باعث تغيير نتايج گردند. بنا بهيافتههاي كميسيون، توليد سرانه فرانسه در سال 2005، 73درصد توليد سرانه آمريكا بوده است، ولي اگر خدمات دولتي، توليد خانوارها و فرصت فراغت را هم حساب كنيم اين عدد به 87درصد ميرسد.
ارزيابي زندگي خوب
سپس كميسيون به ارزيابي «كيفيت زندگي» ميپردازد. براي سالهاي زيادي محققان فكر ميكردند كه افزايش درآمد در طولاني مدت باعث افزايش خشنودي و شادي افراد نميشود. تحقيقات اخير، نشان ميدهد كه افراد در كشورهايي كه GDP بيشتري دارند، از كيفيت بيشتري در زندگي شان برخوردارند، چرا كه درآمد بيشتر روي همه عوامل ديگر تاثير ميگذارد، از خدمات درماني گرفته تا ميزان فساد.
در قسمت سوم، گزارش به بررسي رفاه نسلهاي آينده ميپردازد. مردم فعلي هر كشوري روزي از دنيا خواهند رفت در حالي كه مقداري از منابع تجديدناپذير و ديگر منابع را مصرف كردهاند. سرمايه انساني فرزندان ايشان (مهارت و…) به ميزان سرمايهگذاري امروز در آموزش و تحقيقات بستگي خواهد داشت. فعاليتهاي اقتصادي هنگامي ارزشمند و قابل تحملاند كه نسلهاي آينده نيز بتوانند بهاندازه امروز در آسايش و رفاه زندگي كنند. همانطور كه در گزارش آمده است، يافتن شاخصي كه بتواند همه اين عوامل را لحاظ كند، بسيار جاهطلبانه به نظر ميرسد، چرا كه اين شاخص نه تنها بايد ارزش امروزي كالاها و خدمات، بلكه ارزش آنها را در سالهاي آينده تخمين زند.
برخي از اعضاي كميسيون معتقدند كه بحران مالي و ركود حاكي از اهميت گسترش دامنه برخي از آمارهاي رسمي است. به عقيده ايشان بازارهاي مالي و سياستمداران رضايتمندي و توجه كمي به GDP دارند. اين به نظر منطقي ميرسد. شاخصهاي بازارهاي بورس، بالارفتن قيمت مسكن و تورم كم قطعا نقشي اساسي در بزرگ نمايي رفاه براي مردم داشتهاند.
گسترش دامنه آمارهاي رسمي در جاي خود فكر بسيار خوبي است. حتي برخي كشورها شروع كردهاند. البته در اين راه مسلما لغزشهايي نيز وجود دارد. اين گزارش اهميت گسترش دامنه آمارهاي رسمي را از اين جهت مهم ميداند كه باعث افزايش اعتماد مردم نسبت به آنها ميگردد. دقيقا بايد همينطور باشد و چيزي كه اهميت آن را دوچندان ميكند اين است كه آمارشناسان و مراكز آماري مستقل از دولتاند. ريسك ديگري كه وجود دارد اين است كه گسترش دامنه آمارها ميتواند باعث سوءاستفاده گروههاي ذينفع گردد به اين ترتيب كه آنها ميتوانند بنا به علايق خود شاخصهايي را انتخاب كنند كه بيشتر براي شان نفع داشته باشد. ولي هنوز براي گفتن اين حرفها زود است. در حال حاضر فقط بايد به فكر اين باشيم كه درست ارزيابي كنيم.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=178221
]]>