تعادل ميان كار و زندگي

12 اعتقاد رهبران بزرگ
آگوست 16, 2011
قيمت پايين‌تر هميشه مزيت محسوب نمي‌شود
آگوست 18, 2011

در زندگي همه ما كار از اهميت ويژه  و خاصي برخوردار است اما در كنار آن تفريح و استراحت بسيار مهم است؛ آن‌قدر كه مي‌تواند در چگونگي انجام كارمان و كيفيت آن بسيار مؤثر باشد.

بنابراين بهتر است قبل از هرچيز به سؤالاتي در زمينه كار و ساير جنبه‌هاي زندگي خود پاسخ دهيم: آيا وظايف شغلي خود را به وظايف خانوادگي‌مان ترجيح مي‌دهيم؟ آيا گرفتارتر از آن هستيم كه بتوانيم اوقاتي را با فراغ بال و آسودگي خاطر سپري كنيم؟  آيا به سادگي در برابر مقررات اداري سر تسليم فرود مي‌آوريم يا هميشه شتاب‌زده و عجول هستيم؟ و… .

پاسخ مثبت شما به هر يك از پرسش‌هاي مذكور براين نكته دلالت دارد كه مراقبت از كارتان را مهم‌تر از مراقبت از خودتان مي‌دانيد و موجوديت خود را به كارتان باخته‌ايد. اين نكته را فراموش نكنيد كه در زندگي شما هيچ چيز ارزشمندتر از شادماني، آرامش و رضايت خاطر نيست و در واقع كار و تلاش طاقت‌فرسا براي دستيابي به اين نعمات و موهبت‌هاست.

به هر حال هر گاه از جاده اعتدال منحرف شويد و در فعاليت‌هاي شغلي افراط داشته باشيد، شك نكنيد كه يك قرباني تمام عيار خواهيد شد. شما فقط نبايد خود را از زير نفوذ و سلطه ديگران رها كنيد بلكه رهايي از قيد و بند اجبارهاي شغلي هم حائز اهميت است. بسياري از افراد در زندگي شخصي و در روابط با اعضاي خانواده و فاميل بر اوضاع خود اقتدار كامل دارند و هرگز آلت‌دست نمي‌شوند اما همين افراد به سادگي در محدوده كسب و كارشان مورد نفوذ و تحت كنترل و هويت ديگران قرار مي‌گيرند؛ در واقع مشغوليت‌هايشان به آنان اجازه نمي‌دهد كه به خود بپردازند و به قدر كافي از خانواده‌شان مراقبت كنند.

اوضاع و شرايط خود را مرور و بررسي كنيد و ببينيد كه تا چه اندازه در زمينه انواع فعاليت‌هايتان- اعم از حرفه‌اي، آموزشي و تفريحي- از جاده اعتدال خارج شده‌ايد و از آرامش، شادماني و آسايش خيال كه حق طبيعي شماست محروم مانده‌ايد.

تعبير نادرست از تعهد

تعهد و انجام وظيفه را با بردگي اشتباه نكنيد. شما مي‌توانيد ضمن پايبند بودن به وظايف حرفه‌اي خود از استقلال هم برخوردار باشيد. شما يكي از ارزشمندترين افراد اين سياره خاكي هستيد و بايد بيشترين تعهد و مسئوليت را نسبت به خودتان داشته باشيد. اين فقط زندگي شماست. به همين دليل عاقلانه نيست كه اجازه دهيد كسب و كار شما ساير جنبه‌هاي زندگي‌تان را هم تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

اگر براي كارتان خيلي ارزش قائل هستيد و تمام فكر و ذكرتان را به فعاليت‌هاي شغلي‌تان اختصاص مي‌دهيد،  معني واژه تعهد را از بين برده‌ايد. در واقع اين به عهده خودتان است كه نسبت به هر چيز و هركس متعهد و پايبند باشيد.

مديري كه مشغوليت‌هاي حرفه‌اي و كارش به او اجازه نمي‌دهد به خود بيشتر بپردازد براي تصدي مقام مديريت مناسب نيست زيرا او قبل از آنكه مدير مؤسسه‌اي باشد، مدير اوضاع و شرايط زندگي خويش است و اگر به قدر كافي به خود نرسد و مسئوليت زندگي شخصي‌اش را به خوبي به مرحله اجرا نگذارد، در حرفه مديريت هم موفق نخواهد بود.

شخصي كه معتاد به كار است، با تنش و اضطراب و نگراني حاصل از كار خيلي زود دچار خستگي جسماني و ضعف اعصاب مي‌شود و به سادگي موجوديت خود را به كارش مي‌بازد و خود را از بين مي‌برد. در اينجاست كه واژه تعهد نسبت به كار مورد سوءاستفاده قرار مي‌گيرد و افرادي كه فقط به كارهاي مربوط به شغل‌شان رسيدگي مي‌كنند قرباني مي‌شوند.

آنان دقت خود را صرفا به كارشان معطوف مي‌دارند و با كار و تلاش خستگي‌ناپذير، شركت و مؤسسه‌اي را به منتهاي درجه پيشرفت مي‌رسانند و در اين راه از كسب لذت و شادماني زندگي خانوادگي به كلي محروم مي‌شوند. در حقيقت فردي كه تعهد نسبت به حرفه‌اش را به تعهد نسبت به خودش ترجيح مي‌دهد، بزرگ‌ترين قرباني زندگي محسوب مي‌شود.

مشاركت يا رقابت

افرادي كه بيش از حد خودشان را با كاركردن مشغول مي‌كنند از رقابت دست برنمي‌دارند و تمام رفتار و گفتارشان مبتني بر رقابت است نه حاصل انتخاب آگاهانه.

چند لحظه با خود بينديشيد و ببينيد آيا شما هم تبليغات و بازاريابي و رقابت را به دامي براي خود مبدل نكرده‌ايد؟ بسياري از مؤسسه‌ها و شركت‌ها فعاليت خود را بر رقابت بنا كرده‌اند، بنابراين مسئولان اين مؤسسه‌ها حس مي‌كنند كه ناگزيرند دست‌كم يك قدم از مؤسسه‌هاي ديگر جلوتر باشند يا به همين دليل تلاش مي‌كنند تا افراد خود را هم در اين بازي دخالت دهند.

آنان با تمهيدات گوناگوني مانند ترفيع، پاداش و جايزه، كاركنانشان را به رقابت با يكديگر برانگيخته و بدين‌ترتيب منطق رقابت را در ذهن ايشان جا مي‌اندازند. اگر اجازه دهيد رقابت، شما را در سيطره خود بگيرد، چه بسا بي‌اختيار خلق و خوي رقابت را به اعضاي خانواده خود هم تسري داده و صحنه زندگي را به طور كامل به يك ميدان مسابقه تبديل مي‌كنيد.

در واقع پيشرفت قابل توجهي كه امروزه در بخش صنعت و تكنولوژي مشاهده مي‌شود حاصل قرباني‌شدن افراد بسياري است. مديران اداره‌ها به طور معمول براي به ثمر رساندن طرح‌ها و اهداف حرفه‌اي خود وقت زيادي صرف مي‌كنند. آنان گرفتارتر از آن هستند كه به خود بپردازند يا از حضور در جمع خانواده و مصاحبت با آنان لذت ببرند. در نتيجه رفته‌رفته تحت تاثير خستگي جسماني و فشار عصبي به سيگار و قرص‌هاي مسكن روي مي‌آورند و با اطرافيان رفتاري سرد و خشك در پيش مي‌گيرند.

برد و باخت

اگر شما در بازي تنيس از حريف خود شكست بخوريد، چه چيزي را از دست مي‌دهيد؟
طبعا هيچ چيز را. آنچه اتفاق افتاده اين است كه توپ را از روي تور به درستي هدايت نكرده يا آن را به خارج از محدوده زمين روانه كرده‌ايد و حريف شما اين حركت را بهتر انجام داده است. با وجود اين اكثريت قريب به اتفاق مردم پس از باخت در يك بازي دچار احساسات منفي مي‌شوند و از بازي‌شان لذت نمي‌برند.

اما آيا مفهوم پيروزي سريع‌تر دويدن از حريف، پرتاب‌كردن توپ به فاصله دورتر يا آشنايي با ترفندهاي بازي است؟ مطمئنا برد از باخت دلپذيرتر است. اما اگر از لحاظ عاطفي بيش از حد به پيروزي متكي هستيد و شادماني و اندوه شما در گروي برد  و باخت است، نمي‌توانيد به معناي پيروزي يا شكست پي ببريد. در واقع افرادي كه براي كسب شادماني به پيروزي متكي‌اند، از جنبه‌هاي تفريحي و سرگرم‌كننده بازي محروم مي‌شوند و در تمام مدت ذهنشان را به ميدان تاخت و تاز تنش‌ها و فشارهاي عصبي مبدل كرده و قرباني مي‌شوند.

نكته جالب اينكه در يك بازي هر چه كمتر به پيروزي بينديشيد، بيشتر مي‌توانيد بر اعصابتان تسلط داشته باشيد و در نتيجه شانس پيروزي‌تان هم بيشتر مي‌شود. اما متأسفانه
به علت باورهاي غلطي كه در ذهن ما به وجود آمده فكر مي‌كنيم بازي ما تنها زماني ارزشمند است كه بتوانيم بر حريف خود غلبه كنيم و ببريم.ولي بايد بدانيم كه گرچه پيروزي دستاورد شيرين و دلپذيري است اما بايد مراقب هم باشيم كه نتايج يك بازي در حفظ تعادل شخصيتي‌مان تأثير نگذارد.

نگذاريد قرباني شويد

اكنون به نظام فكري خود بينديشيد و تمام افكار و ايده‌هايي را كه توسط آنها خود را كم‌ارزش‌تر از جايي كه در آن كار مي‌كنيد مي‌پنداريد، از ذهنتان پاك كنيد.

افكار، هيجانات، احساسات و واكنش‌هاي خود را كنترل و نظارت كنيد و ببينيد كه آيا بيشتر از هر چيز به موفقيت شغلي خود علاقه‌منديد، يا گرفتارتر از آن هستيد كه بتوانيد به خود بپردازيد يا اينكه به راستي اين وضعيت را ايده‌آل مي‌پنداريد؟

اگر اين اوضاع و شرايط را نمي‌پسنديد و مي‌خواهيد تغييرش دهيد بايد گرايش‌هاي خود را نسبت به كار و زندگي تغيير دهيد و هر روز براي بهبود وضع ظاهر، طرز رفتار و مراقبت از خودتان وقت بگذاريد. توجه به اين موارد نيز مي‌تواند شما را در اين زمينه كمك كند:
فهرستي از اهداف خود را با ذكر انگيزه انجام آنها تهيه كنيد. آنگاه با ارزيابي فعاليت‌هاي روزانه‌تان ببينيد كه آيا موجوديت خود را به كارتان باخته‌ايد يا اينكه به تحقق اهداف شخصي خود هم فكر مي‌كنيد. شما فقط هنگامي مي‌توانيد وضعيت زندگي خود را دچار تحول و دگرگوني كنيد كه تمام جوانب رفتارتان را بررسي كنيد و با تنظيم برنامه‌اي روزانه در جهت تعادل، آرامش و رضايت خاطر خود پيش برويد.

ساعاتي را به خود اختصاص دهيد و آن را آنگونه كه دوست داريد بگذرانيد. شما مي‌توانيد به تدريج وقتي را كه به مراقبت از خويش اختصاص مي‌دهيد افزايش دهيد. هنگامي كه شما اوقاتي از روز را به مراقبت از خود اختصاص مي‌دهيد، به تدريج لذت بردن بيشتر از لحظات‌تان را ياد مي‌گيريد و بيشتر مي‌توانيد از لحظات خود استفاده كنيد.

با تمرين و ممارست بياموزيد كه پس از اتمام كار روزانه، تمام افكار و احساسات مرتبط با شغل خود را در محل كارتان جا بگذاريد و از انتقال اين گرايش‌ها به محيط خانه خودداري كنيد. هنگام حضور در منزل، افكار خود را به كارهاي آينده خود معطوف نكنيد. به جاي آن سعي كنيد با اعضاي خانواده‌تان گفت‌وگو كنيد و از افكار و اوضاع و شرايط‌شان مطلع شويد.

در طول روز و در اوج مشغله‌هاي كاري خود چند دقيقه براي آرامش فكرتان وقت بگذاريد. سعي كنيد در طول اين مدت فشارها و تنش‌هاي ناشي از كار را فراموش كنيد. هنگام مرخصي‌ها يا تعطيلات آخر هفته نيز تا مي‌توانيد به خودتان برسيد تا بتوانيد با انرژي بيشتري مجددا سر كار برويد.

اگر از كاركردن در جايي كه هستيد لذت نمي‌بريد در فكر استعفا باشيد. نگذاريد هراس و نفرت انجام كاري كه به آن علاقه‌اي نداريد، توان‌تان را زائل سازد. هيچ‌گاه به صرف اينكه تغيير شغل امري خطير و پرفراز و نشيب است، به كاري ملال‌آور و خسته‌كننده تن ندهيد.

طوري زندگي كنيد كه گويي بيش از 6ماه ديگر زنده نخواهيد بود. براي اينكه به كوتاهي عمر خود پي ببريد به اين نكته توجه كنيد كه عمر شما در مقايسه با عمر حيات زمين بسيار ناچيز است. به اين ترتيب 6ماه از عمرتان ممكن است تنها 6دقيقه به نظر برسد. اكنون ببينيد در اين مدت به انجام چه كارهايي علاقه‌مند هستيد و سعي كنيد آنها را انجام دهيد. براي اين كار فكر نكنيد حالا ديگر خيلي دير شده و اين كارها عملي نيستند.

به بازنشستگي و ناتواني خود فكر نكنيد. باور داشته باشيد كه پس از خلاص‌شدن از كار كنوني‌تان هم مفيد و مؤثر خواهيد بود و روزهاي شاد و رضايت‌بخشي را پيش‌رو خواهيد داشت.

از خود و اطرافيانتان انتظار نداشته باشيد كه هر كاري در حد كمال انجام شود. مي‌توان با آرامش و اعتماد به نفس بيشتر در جهت اهداف خود گام برداشت و از آنها تجربه‌اي لذتبخش آفريد. توجه داشته باشيد كه فشار و تنش ناشي از رقابت‌جويي مانع از شكوفايي توانايي‌هاي دروني شده و امكان سبقت از رقبا را به ميزان قابل توجهي كاهش مي‌دهد.
گاهي سعي كنيد ساعت و تقويم خود را كنار بگذاريد و ببينيد آيا مي‌توانيد حتي يك روز را بدون برنامه‌ريزي قبلي سپري كنيد و از اوقات زندگي خود به طور طبيعي لذت ببريد. براي اينكه تنش و فشار را از خود دور كنيد، كارهاي روزمره خود را صرفا از روي نياز و بدون توجه به وقت معين يا عادت خاص انجام دهيد.

ترجمه يكتا فراهاني

1 دیدگاه

  1. مریم گفت:

    سلام ممنونم از مطالب خوبتون من یکی از اون افرادی هستم که کار برام خیلی مهمتر از هرچیزیه و همیشه کسل و خسته ام و منتظرم که فقط پیشرفت کاری داشته باشم و همش به این فکر میکنم که ارباب رجوع باید از من راضی باشه، همکارم ازم راضی باشه، و هیچ کس از من ایراد نگیره، همش باید مراقب باشم که کار اشتباه انجام ندم… و خیلی چیزای دیگه…. باید منم شروع کنم…. تعادل…. تعادل… منم شزوع میکنم🙏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *