تو مي تواني خلاق ترين فرد باشي اگر..

اقتصاددانان در مورد سیاست‌های مالی اتفاق نظر ندارند
آگوست 7, 2012
نکات جالب زندگی
آگوست 10, 2012

«خلاقيت» را به معناي انديشه براي خلق راه حل نو و تازه تعريف مي کنند. اگر مي خواهيد خلاق ترين فرد باشي، بايد سعي کني که:
1) زندگي  را آبي ببينيد: دانشمندان معتقدند تاثير رنگ ها بر زندگي انسان حتي وقتي که انسان به آنها توجه لازم و کافي هم ندارد بسيار زياد است. در اين ميان شايد در زندگي رنگ آبي بخاطر رنگ آسمان و درياها نقشي اساسي براي انسان ها داشته باشد اما دانشمندان تاکيد مي کنند که براي داشتن ذهني خلاق اين مقدار هم حتي کافي نيست. در همين راستا در دانشگاه «بريتيش کلمبيا» کانادا دانشمندان تاثير رنگ قرمز و آبي بر رفتار داوطلبان را بررسي کرده اند. در اين تحقيق دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند در حاليکه رنگ قرمز حافظه داوطلبان را (که در اين آزمايش دانش آموزان بودند) تقويت مي کند، رنگ آبي به آنها کمک مي کند که تصورات خود را آزاد کنند. دانشمندان براي اثبات اين يافته تصميم گرفتند از داوطلبان بخواهند يک آزمايش ساده انجام دهند. در اين آزمايش به آنها قطعاتي به رنگ آبي و قرمز داده شده بود و از آنها خواسته شد با اين قطعات چند اسباب بازي بسازند. دانشمندان مشاهده کردند اسباب بازي هايي که به رنگ آبي ساخته شده بودند در مقايسه با اسبا ب بازي هاي قرمزرنگ از ساختار خلاقانه تري برخوردار بودند.

2) ذهن  خود را پرواز دهيد: اينکه ذهن انسان آمادگي کشف نکته هاي جديد را داشته باشد خود يکي از عواملي است که مي تواند به انسان براي خلاق بودن کمک کند. دانشمندان در دانشگاه «درکسل» فيلادلفيا مغز را در لحظه اي که ايده نابي به آن مي رسد مورد تحقيق قرار داده اند. دانشمندان در اين آزمايش از 2 گروه داوطلب استفاده کردند. يک گروه از اين داوطلب ها را منتظر گذاشتند تا به آنها يک معما داده شود. وقتي که معما به آنها داده شد از آنها خواسته شد که بگويند وقتي که معما را حل کردند آيا يکباره به ذهن آنها خطور کرده يا براي انجام آن فکر کرده اند. دانشمندان با آزمايش مغز اين افراد متوجه شدند سمت راست مغز آنها به شدت درگير است; بخصوص بخشي از مغز که مسئول ديدن است. به اين ترتيب به اين نتيجه رسيده اند که وقتي داوطلبان براي انجام حل يک مسئله متمرکز مي شوند کارايي مغز خود را پايين مي آورند. در يک آزمايش ديگر دانشمندان در لندن شرايط مشابهي را براي داوطلبان برقرار کردند. در اين آزمايش آنها پرتوهاي آلفا امواج گاما با فرکانس بالا در مغز داوطبان را مورد آزمايش قرار دادند. در اينجا هم دانشمندان مشاهده کردند که داراي امواج آلفاي زياد و چند مورد موج گاماي با فرکانس بالا بودند; اين موج دوم همانند همان موردي است که وقتي انسان با چشم بسته استراحت مي کند در مغز او به جريان مي افتد. به همين ترتيب دانشمندان در لندن هم اعلام کردند وقتي که مغز در حالتي ملتهب قرار بگيرد که انسان از آن انتظار داشته باشد راه حلي را ارائه کند، کارايي کمتري دارد.

3) به دنبال  همکاري هاي خلاق باشيد: «نيوتن» وقتي که قوانين گرانش زمين را درک کرد، يادداشت هايش را در اين زمينه همچون نوشته هاي ديگرش در يک کشو انداخت و تا 5 سال بعد که يکي از دوستانش به صورت اتفاقي از او در اين باره سوال کرد سراغشان را نگرفت. مسلما اگر ما چنين قوانين انقلابي اي را با انجام معادلات پيچيده بدست آوريم آن را در کشو نمي اندازيم که خاک بخورند و خب، البته اين کاري است که دانشمندان، امروزه ما را به انجام آن ترغيب نمي کنند. يک دليلش اين است که ديگر «نيوتن» تکرار نخواهد شد. اما دليل ديگرش را دانشمندان دانشگاه نيومکزيکو اينگونه توضيح مي دهند: بهترين ايده هايي که به ذهن يک نفر مي رسد در لحظات انزوا و تنهايي او نيست بلکه در لحظاتي است که نظراتش را با يکي از همکاران مورد اعتمادش رد و بدل مي کند. در همين رابطه «ورا جان اشتاينر» در کتابي که با عنوان همکاري هاي خلاقانه نوشته موارد زيادي را در طول تاريخ ذکر کرده است که رد و بدل کردن نظريات ميان 2 دوست و همکار باعث ايجاد ايده هاي بسيار ناب و خلاقانه اي شده است; مانند آلبرت انيشتين و نيلز بور، ماري و پير کوري.

4) نوازندگي  کنيد: موسيقي مسلما نقش عمده اي در افزايش خلاقيت انساني دارد. در اين رابطه دانشمندان در دانشگاه «واندربيت نشويل» آمريکا براي بررسي نقش موسيقي بر افزايش خلاقيت انساني يک آزمايش ساده انجام دادند. آنها از چند دانشجوي موسيقي و چند فرد عادي ديگر با مشخصات يکسان در آزمايش خود استفاده کردند. به هر کدام از اين دانشجويان چند شي» ساده مانند مسواک يا خميردندان داده شد و از آنها خواسته شد کاربردهاي جايگزيني براي چيزهايي که در دست دارند معرفي کنند. در پايان آزمايش مشخص شد که دانشجويان موسيقي کاربردهاي جايگزيني خلاقانه تري نسبت به ديگر افراد ارائه کرده اند. حين آزمايش، دانشمندان با بررسي عملکرد مغز داوطلبان مشاهده کردند افراد عادي تنها از بخش جلويي چپ مغز خود استفاده مي کردند، در حالي که دانشجويان موسيقي علاوه بر آن از طرف راست مغز خود هم استفاده مي کردند. دانشمندان مي گويند اين کارکرد مغزي غيرعادي است و دليل آن مي تواند اين باشد که دانشجويان موسيقي چون مجبور هستند از هر دو دست خود حين نوازندگي استفاده کنند بايد از هر دو بخش مغز خود هم کار بکشند. اما آيا براي افزايش خلاقيت مي توانيم از نوازندگي يک آلت موسيقي يا انجام کارهايي که در انجام آنها هر دو دست درگير هستند، شروع کنيم؟ در اين باره «سوهي پارک» که روي موسيقيدانان و افراد عادي کار کرده، مي گويد: «هنوز با اطمينان نمي توانيم بگوييم که استفاده همزمان از 2 کره چپ و راست مغز دليل اين است که موسيقيدانان از ذهن خلاق تري برخوردار هستند.»


5) تا  مي توانيد بازي کنيد: دانشمندان زيادي تاکيد مي کنند که براي خلاق بودن، انسان بايد تا مي تواند از عادت هاي رايج دوري کند و به بازي هايي که گاهي طبق عرف جامعه مناسب حال او نيست، بپردازد. در اين باره مارک بکوف از دانشگاه کلورادو معتقد است اينکه مردم براي بازي در زندگي نقشي حاشيه اي در نظر مي گيرند اشتباه است. او به نقش بازي در زندگي حيوانات گوشتخواري همچون گرگ و سگ پرداخته و به اين نتيجه رسيده است که اين بازي ها به شخصيت هاي فردي اين اجازه را مي دهد که تجربه هاي جديد و اشتباهي داشته باشند بدون اينکه مجازاتي به خاطر آن در انتظار آنها باشد. وي مي گويد: بازي به انسان اين جرات را مي دهد که ريسک هاي منطقي بيشتري انجام دهد و او را منعطف و خلاق مي کند. وي طبيعت بازي را جست وجو براي چيزي تازه و نو مي داند و تاکيد مي کند: براي خلاق بودن، انسان بايد هميشه به دنبال چيزي تازه بگردد. اين دانشمند بازي را در زندگي انسان حالتي بيولوژيکال و همانند خواب توصيف مي کند و معتقد است که در دوره هاي مختلف زندگي انسان به بازي نياز دارد. البته مهم ترين دوره از زندگي که بازي مي تواند نقش مهمي در شکل گيري شخصيت انسان داشته باشد دوران کودکي است ولي اين به آن معنا نيست که در ديگر دوره ها نياز کمتري در انسان به بازي کردن وجود دارد

http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=56892

نوشته شده توسط   | لینک ثابت | آرشیو نظرات
]]>

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *