چگونه براي مطالعه مي توان تمركز نمود؟

تئـــوری Z
می 18, 2012
انگيزش و تشويق
می 18, 2012

منابع مشاوره برنامه ریزی کارشناسی ارشد

حواس پرتي چيست؟

ما مي خواستيم روش صحيح مطالعه متمرکز را براي شما توضيح دهيم، ديديم که بايد ابتدا حواس پرتي را تعريف کنيم. شايد شما تا به حال خيلي به “حواس پرتي” فکر کرده باشيد و بارها از خود پرسيده باشيد که چرا گاهي به هنگام مطالعه حواس آدم پرت مي شود؟ ما نمي دانيم که شما براي اين سؤال خود چه جوابي پيدا کرده ايد اما پاسخ صحيح اين پرسش را به شما مي کوييم: “حواس پرتي چيزي نيست جز تمايل ذاتي ذهن به درگيري و فعاليت.”

ذهن شما همواره مي خواهد درگير و مشغول باشد. بنابراين اگر آنچه که اکنون انجام مي-دهيد در شما درگيري و مشغوليت ذهني ايجاد کند، فکر شما ديگر لزومي احساس نمي کند که به جاي ديگر برود و در آنجا درگير شود. اما اگر در انجام اين کار، درگيري ذهني ايجاد نشود، ذهن شما شتابان به جايي مي رود که خود را در آنجا مشغول کند. و اين همان حواس پرتي است. براي روشنتر شدن موضوع، مثالي بزنيم: وقتي دوستتان با شما صحبت مي کند، اگر بتواند با بيان خود در شما مشغوليت ذهني و توجه و علاقمندي ايجاد کند، شما با تمرکز فراوان به تمام حرفهايش گوش مي دهيد. اما اگر او نتواند چنين تأثيري در شما بگذارد چون ذهن شما درگير نمي شود به سرعت فکر ديگري به ذهنتان راه مي يابد و شما در حالي که به مخاطب خود خيره شده ايد، داريد به چيز ديگري فکرمي کنيد. چيزي که در شما درگيري ذهني ايجاد مي کند.

ذهن شما مدام به فعاليت نيازمند است و اين نيازمندي را هنگامي که شما مشغول مطالعه کردن هستيد، هم دارد. بنابراين اگر آنچه که مي خوانيد، در شما درگيري ذهني ايجاد کند، شما مشتاق و متمرکز پيش مي رويد. در غير اين صورت چشمتان خطوط را دنبال مي کند و ذهنتان در جايي ديگر مشغول مي شود. به عبارت ديگر، حواستان پرت مي شود.

راه چاره

پيش از هر چيز، بايد به خاطر داشته باشيد که اين شما هستيد که بايد ذهن خود را با موضوع مطالعه درگير کنيد. معمولاً سبک نوشتاري کتاب تلاش مي کند که در شما درگيري ذهني ايجاد کند اما عمده کار با خود شماست. ما اکنون مي خواهيم روش مطالعه متمرکز را به شما آموزش دهيم، براي آن که درگيري ذهني شما پايدار بماند. مي خواهيم ذهن شما با جمله جمله کتاب درگير شود. مي خواهيم که شما يک مطالعه کننده فعال باشيد. روشهاي سنتي مطالعه که شما پيش از اين داشته ايد، شما را از يک مطالعه متمرکز باز مي دارد و باعث مي شود که حواس شما مدام پرت شود.

روشهاي مطالعه متمرکز

“تند خواندن”

راننده اي را در نظر بگيريد که با سرعت بسيار کمي مثلاً 20 کيلومتر در ساعت در حرکت است. وقتي سرعت اين راننده تا اين حد کم است، ديگر به توجه و تمرکز فوق العاده اي نياز ندارد و چون ذهن درگير نمي شود، مدام در جايي ديگر مشغول مي شود. راننده مي تواند از داشبورد چيزي بردارد، شيشه را پاک کند، به مناظر بيرون نگاه کند و حتي غرق در تخيل شود. اما وقتي سرعت زياد شد، خود به خود درگيري ذهني بيشترمي شود و ذهن بيشتر به رانندگي متمرکزمي شود و راننده ديگر فرصت ندارد به چپ و راست نگاه کند و يا مشغوليتهاي ذهني ديگري داشته باشد. اساساً ذهن چنان درگير است که تمايلي براي درگير شدن در جاي ديگر ندارد. در مطالعه هم دقيقاً همين حالت وجود دارد. وقتي شما به بهانه بهتر فهميدن بسيار کند پيش مي رويد و کلمه به کلمه مي خوانيد، درگيري ذهني مطلوبي را ايجاد نمي کنيد و ذهن شما که از اين ساکن بودن کلافه مي شود، خود را در جايي ديگر مشغول مي کند و حواستان پرت مي شود.

ما نمي گوييم آن قدر تند بخوانيد که هيچ چيز نفهميد، بلکه مي گوييم سرعت مطالعه خود را تا آنجا افزايش دهيد که يک درگيري ذهني مطلوب ايجاد شود. در اين سرعت، ذهن متمرکز است. مي بينيد که اگر کمي غفلت کنيد، سانحه اي رخ مي دهد. حتي اگر بتوانيد سرعت مطالعه خود را به دو برابر افزايش دهيد بسيار عالي است چرا که هم در وقت خود صرفه جويي نموده ايد و هم با درگيري ذهني و تمرکز بيشتري خوانده ايد. تا مي توانيد سرعت مطالعه خود را افزايش دهيد و سريعتر از آنچه که قبلاً مي خوانده ايد بخوانيد. البته خوب مي دانيد که اين سرعت، نسبي است و در متون مختلف مانند رمان، ادبيات، شيمي، فيزيک و . . . متفاوت است. مسلماً شما متون ساده تر را با سرعت بيشتر مي خوانيد. ما مي گوييم سرعت خود را با توجه به سرعت قبلي خود بيشتر کنيد. يکي ديگر از معايب تند خواندن اين است که شما وقتي آرام و لغت به لغت مي خوانيد، درک ذهني کمتري داريد چرا که ذهن با مفاهيم سر و کار دارد نه با کلمات. يادتان باشد مفهوم، هميشه در يک عبارت است نه يک واژه. وقتي شما کلمه شير را مي خوانيد، ذهن نمي داند منظور شير گاو است يا شير جنگل يا شير آب. اما وقتي جمله “شير آب را بستم.” سريعاً خوانده مي شود، درک بهتر و سريعتري حاصل مي شود.

مطالعه اوليه

مطالعه اوليه همان گرفتن اطلاعات ابتدايي است. در مطالعه اوليه، قصد شما کنجکاو کردن ذهن با گرفتن اطلاعات ساده و کم حجم و مقدماتي است. در مطالعه اوليه شما متن را خط به خط نمي خوانيد بلکه نگاهي گذرا به متن مي انداريد و يک سري مفاهيم اوليه را از متن مي گيريد که مثلاً متن حول و حوش چه موضوعي است. پس از آن بايد به خود رجوع کنيد و ببينيد که خودتان از پيش چه اطلاعاتي درباره موضوع داريد و يا اين که از قبل، از کسي چيزي شنيده ايد يا مطالعه کرده ايد. اطلاعات اوليه خودتان را به اطلاعات اوليه کتاب، در اين بررسي اجمالي بيافزاييد.

سؤال کردن

يادتان باشد که پيش از مطالعه، با يکي دو سؤال، ذهن خود را هدفدار کنيد. وقتي مي گوييم هنگام مطالعه مدام از خودتان سؤال کنيد، منظورمان اين است که پيش از مطالعه، در حين مطالعه و پس از آن، مي توانيد از خود بپرسيد. شما معمولاً براي طرح سؤالات از خود يک سري سؤالات حافظه اي کم ارزش مي پرسيد. مثلاً “بوعلي سينا کي متولد شد؟”، “جنگ جهاني دوم در چه تاريخي شروع شد؟”، “هيماليا کجاست؟” و . . . اين سؤالات معمول، کم ارزش ترين سؤالاتي است که شما مي توانيد از خود بپرسيد.

در کتاب “روشهاي مطالعه” نوشته “کي پي بالدريج” و ترجمه دکتر علي اکبر سيف، به طرح سؤالات هفت گانه “گانيه” اشاره شده است. اين سؤالات هفت نوع مي باشد.

طرح اين سؤالات بسيار ارزشمند و مفيد است و فوق العاده در ايجاد تمرکز حواس مؤثر است. ما در زير به اختصار، اين سؤالات هفت گانه را توضيح مي دهيم.

سؤالات هفت گانه

1. سؤالات حافظه اي:

اين سؤالات کم اثرترين و کم اهميت ترين سؤالات هستند. اين نوع سؤالات صرفاً با يادآوري اطلاعات سر وکار دارد. مانند: کشورهاي همسايه ايران کدامند؟ بوعلي سينا در چه تاريخي متولد شده است؟ جنگ جهاني اول در چه تاريخي رخ داد؟

2. سؤالات ترجمه اي:

اين نوع سؤالات، قوي تر و بهتر از سؤالات حافظه اي هستند. اين سؤالات تا حدي شبيه به “زبان گرداني” هستند که قبلاً درباره آنها صحبت کرديم. سؤالات ترجمه اي يعني بيان يک مفهوم پيچيده يا يک مطلب دشوار به زبان ساده تر، مانند اين که: گشتاور به زبان ساده يعني چه؟، فرمول انيشتين به زبان من چه مي شود؟، افزايش شعاع مولکولي را نسبت به افزايش عدد اتمي روي نمودار چگونه مي توان نشان داد؟

3. سؤالات تفسيري:

اين سؤالات را سؤالات رابطه اي هم مي گويند، که به کشف و درک روابط ميان دو مفهوم مي پردازد. اين رابطه مي تواند تشابه يا تفاوت باشد. اين سؤالات از سؤالات ترجمه اي کمي بهترند: سؤالاتي مانند: “تفاوت دندانهاي گوشتخواران با گياهخواران چيست؟”، “حافظه از نظر ساختار و عملکرد، چه وجه تشابهي با کامپيوتر دارد؟ “و . . . از نوع سؤالات تفسيري هستند.

4. سؤالات کاربردي:

جالب ترين نوع سؤالات هستند. اين سؤالات همان طور که از نامشان بر مي آيد مي خواهند مطالب علمي را به مسائل روزمره ربط دهند و آنها را در عمل بسنجند. مثلاً “چگونه مي توان از اصطکاک ناشي از کشش اجسام روي زمين کاست؟ “، “تشويق، بلافاصله پس از يک عمل خوب چه نقشي در شکل گيري شخصيت کودک دارد؟” و . . .

5. سؤالات تحليلي:

اين سؤالات از چهار نوع بالا بهترند و سؤالات منطقي و استدلالي نيز خوانده مي شوند. در اين نوع از سؤالات ما قدمهاي منطقي يک شخص يا تغيير و تحول يک شيء يا وضعيت را از نقطه شروع تا پايان بررسي مي کنيم. مثلاً “آنتوني رابينز روان شناس به نام امروز، چگونه با ناکاميها، زندگي خود را دگرگون کرد؟” يا “هواپيما چگونه به وجود آمد؟” و . . .

6. سؤالات ترکيبي:

اين سؤالات که از سؤالات تحليلي قوي ترند، به سؤالات خلاق معروفند. در اين سؤالات، شما با پهلوي هم قرار دادن اطلاعات و ايده ها و انديشه هاي قبلي به طرح انديشه هاي نو دست مي زنيد و آن را به سؤال مي گذاريد. مثلاً “تناسب جمعيت و مسکن را در20 سال آينده ايران چگونه پيش بيني مي کنيد؟” يا “چه ماده اي مي توان به چاي افزود تا نوشيدني خوش طعم تري شود؟” و . . .

7. سؤالات ارزش نگاري:

اين سؤالات قوي ترين سؤالات است. در اين سؤالات، ما درباره مؤلف، نويسنده، مترجم، و متن کتاب داوري مي کنيم و نظر خودمان و روش خودمان را با نظر و روش آنها مقايسه مي کنيم. مثلاً از خود مي پرسيم از بين رمانهاي رومن رولان، نويسنده فرانسوي (جان شيفته، ژان کريستف، زندگي تولستوي، زندگي بتهوون و . . .) کدام اثر، شخصيت خود رومن رولان را نشان مي دهد؟

بايد توجه داشته باشيد که اين سؤالات را خواننده طرح مي کند و از خود سؤال مي کند و به آنها پاسخ مي دهد و هرچه سؤال قويتر مطرح مي شود، تمرکز و علاقه بيشتري هم ايجاد مي شود. براين نکته تأکيد مي کنيم که خودتان بايد سؤال طرح کنيد نه اين که به چند سؤال مطرح شده در کتاب پاسخ دهيد. وقتي که خود شما سؤال طرح مي کنيد، بيشتر به پاسخگويي علاقمند مي شويد. البته به سؤالات کتاب هم فکر کنيد و به دنبال پاسخگويي به آنها هم باشيد اما حتماً با توجه به متن، اطلاعات قبلي و نظر و ايده خود سؤالات ديگري را هم مطرح کنيد.

نوشتن

هنگام مطالعه، هميشه قلم و کاغذي در دست داشته باشيد. چه آنچه که مي خوانيد رمان باشد چه شعر، چه مطالعه آزاد، چه کتاب درسي، اعم از حفظ کردني يا فهميدني. در يک مطالعه فعال و پويا، کمتر چيزي مي تواند به اندازه قلمي که در دست داريد، ذهن شما را درگير و متمرکز کند.

اين قلم، مهمترين ابزار شماست. با آن، همه چيز را يادداشت مي کنيد. اگر رمان مي خوانيد همين طور که جلو مي رويد در حاشيه کتاب و يا در کاغذي ديگر با نويسنده درگير شويد. اگر جايي برايتان خيلي جالب بود، در حاشيه بنويسيد: “چه جالب ! ” اگر برايتان تعجب آور بود علامت تعجب بگذاريد. اگر برايتان سؤال برانگيز بود حتي مي توانيد در حاشيه، سؤال خود را مطرح کنيد و حتي در جايي نظرتان را اعلام کنيد. نظرتان را با نظر نويسنده مقايسه کنيد. يک مطالعه کننده فعال با قلم خود مدام با نويسنده درگير مي شود و عقايد و عواطف خود را خواه موافق خواه مخالف، به شکلي با نوشتن اعلام مي کند. خودتان را ملزم کنيد که با نوشتن، نظر خود را بگوييد.
اين گونه ذهن شما همواره متمرکز مي ماند چون ملزم است در هر لحظه عاطفه و انديشه خود را بيان کند. اگر کتاب، کتاب درسي شماست، از نکات مهم کتاب يادداشت برمي داريد که اين يادداشتها بهتر است در برگه اي جدا نوشته شود. براي آن که به اهميت يادداشت برداري پي ببريد، اينک فوايد آن را براي شما توضيح مي دهيم.

فوايد يادداشت برداري

الف– ايجاد خلأ ذهني

تا خلأ نباشد، جذب، صورت نمي گيرد و هر خلأ، هميشه جذبي نيز به دنبال دارد. تا خالي نشويد نمي توانيد به درون بکشيد. اولين و مهمترين فايده يادداشت برداري، ايجاد خلأ ذهني است. آنچه را که از کتاب و نويسنده فرا مي گيريد، با نوشتن، بيرون بريزيد تا براي جذب مطالب بعدي آماده شويد. در روان شناسي مطالعه و يادگيري، يکي از موانع يادگيري، “منع قبلي” است. منع قبلي يعني اين که مطالبي که شما قبلاً آموخته ايد، از تمرکز شما بر مطالب اخير و فراگيري اين مطالب، ممانعت به عمل مي آورند. مثلاً وقتي قرار است که شما ده نکته را به ترتيب فرا بگيريد، معمولاً نکات اوليه و ابتدايي چنان ذهن شما را به خود مشغول مي کنند که يادگيري مطالب بعدي و انتهايي دشوارتر مي شود. شما خودتان اين موضوع را تجربه کرده ايد.

شما در دقايق اوليه مطالعه متوجه مي شويد که به تدريج تمرکز حواستان کمتر مي شود و بيشتر دچار حواس پرتي مي شويد. علت آن است که همان مطلب اوليه مانع تمرکز بر مطالب بعدي مي شوند. براي اين که منع قبلي ايجاد نشود، بهترين و مؤثرترين راه، همين يادداشت برداري است. با يادداشت برداري است که مطالب قبلي از ذهن شما بر روي کاغذ تخليه مي شوند و اين خلأ ذهني ايجاد شده، فراگيري مطلب بعدي را آسانتر مي کند.

ب– تحريک حافظه حرکتي

وقتي که مي نويسيد، دست و قلم شما حرکت مي کند. بنابراين نه تنها حافظه حسي و چشمي شما بلکه حافظه حرکتي شما نيز فعال مي شود و مطالب را بهتر به خاطر مي سپاريد. حال آن که وقتي يادداشت بر نمي داريد و صرفاً مي خوانيد، فقط حافظه حسي شما فعال است که مسلماً بازدهي شما در اين حالت کمتر است.

پ– از بين رفتن وسواس ذهني

وقتي که يک سري مطالب را پشت سر هم و دنبال هم مي خوانيد و مجبوريد همه آنها را به خاطر بسپاريد، ذهن شما وسواس پيدا مي کند: “مبادا مطالب قبل را فراموش کنم؟” و در نتيجه به جاي آن که به نکات جديد و تازه اي که مي خوانيد، توجه داشته باشد، به مرور دانسته هاي قبلي مشغول مي شود تا خيالش راحت شود که آن نکات فراموش نشده اند.

نوشتن هر مطلب پس از فراگيري، ذهن شما را آسوده مي کند. خيال شما راحت است که اين مطلب، جايي نوشته شده و فراموش نمي گردد و اين گونه شما با همان تمرکز اولين لحظات، به مطالعه خود ادامه مي دهيد.

ت– تأکيد بر درک و فهم مطلب

توجه داشته باشيد که منظور ما از نوشتن اين نيست که به کتاب نگاه کنيد و رونويسي کنيد بلکه مي گوييم هرچه را که فرا گرفتيد و فهميديد، به زبان خودتان روي کاغذ بياوريد. حتماً بعد از آن که جمله اي را فهميديد بنويسيد آن هم نه به صورت جملات طولاني و متني کلي بلکه به صورت اشاره اي و کوتاه و مختصر. مثلاً شما مي خوانيد: “براي آن که يک دستگاه و يا جسمي به جرم m در حال تعادل قرار گيرد بايد دو شرط برقرار باشد. اول آن که برآيند نيروهاي وارد بر آن دستگاه يا جسم صفر باشد. دوم آن که گشتاور نيروهاي وارد بر جسم يا دستگاه هم صفر باشد.”

اگر شما همين طور در ضمن خواندن، جمله ها را بر روي کاغذ بياوريد، کار مفيدي انجام نداده ايد. يعني عمل نوشتن شما کمکي به آموختن مطلب نمي کند. اما وقتي که مطلب را فرا گرفته باشيد و آن را به طور خلاصه و موجز روي کاغذ بياوريد، به روش صحيح يادداشت برداري کرده ايد. مثلاً وقتي که مطلب فوق را خوب فهميده باشيد، يادداشت مختصري مانند اين، از آن بر مي داريد: شرط تعادل اين است که مجموع نيروها و مجموع گشتاورها صفر. و يا به زبان گوياي خودتان. خودتان را ملزم کنيد که پس از درک هر مطلب، چيزي بنويسيد. آن وقت نوشته شما تأکيدي است براي آن که آن مطلب کاملاً فهميده و درک شده است. براي آن که بر مختصر نويسي تأکيد بيشتري کرده باشيم، چند مثال ديگر مي زنيم. ابتدا شما جمله اي را از کتاب مي خوانيد و بعد نوشته اي را که يکي از دوستان شما پس از درک آن مطلب، يادداشت کرده است. بسيار عالي است که شما هم براي تمرين، اين جملات را به زبان خود و به مختصرترين شکل ممکن يادداشت کنيد. “دوران 20 ساله امامت امام رضا (ع) از سال 183 هجري آغاز شد و تا سال 203 ادامه داشت. “امامت رضا (ع): مدت 20 سال، شروع 183 پايان 203″ در مورد ترکيبهاي يوني که فرمول مشابه دارند. يعني استوکيومتري يا نسبت تعداد يونهاي آنها يکسان است، هرچه حاصل ضرب حلاليت، عدد بزرگتري باشد، ميزان حلاليت بيشتر است.”

……………
……………
……………

“در صورت تحريک تار عصبي غشا در محل تحريک نسبت به يونهاي سديم، غشا نفوذ پذير مي شود که اين باعث دپلاريزه شدن غشا در محل تحريک و ايجاد جريان عصبي مي گردد.”

\……………
……………
……………

“هرگاه نقاط وسط اضلاع يک مثلث را به هم وصل کنيم، مثلثي حاصل خواهد شد که با مثلث اول متشابه است و مشخصات آن را دارا مي باشد.”

……………
……………
……………

و . . .

ث– تداعي نوشته ها

در آخرين مرحله، به نوشته خود نگاه مي کنيد و همه چيز را به خاطر مي آوريد. يادمان هست که اين نوشته ها اشاره وار و مختصر بود. قصد شما اين است که با بياني اجمالي تر و ساده تر بين نوشته ها و مطالب کتاب ارتباط برقرار کنيد. تلاش شما براي برقرار سازي ارتباط ميان نوشته هاي مختصر و مفاهيم کتاب همان درگيري ذهني است. همان درگيري ذهني که براي تمرکز حواس به آن نياز مبرم داريم. پس حالا با هم يک بار روش مطالعه متمرکز يا به عبارت بهتر مراحل روش مطالعه متمرکز را مرور مي کنيم:

– تند خواندن مطالعه اوليه

– سؤال کردن

– نوشتن

– تداعي نوشته ها

که اينها همه به نوعي درگيري ذهني ايجاد مي کنند و ذهن شما را از فکر کردن به موضوعي ديگر و حواس پرتي باز مي دارند. شايد اکنون تصور کنيد که مطالعه به اين شکل خيلي وقت مي برد و از روش مطالعه سنتي شما طولاني تر است. اما توجه کنيد که شما در اين محاسبه، زمان هدر رفته و مطالعه غير مفيد و غير متمرکز خود را به حساب نياورده ايد. شما در روش سنتي مطالعه، وقت فراواني را با حواس پرتيهاي متنوع و متعدد از دست مي دهيد. اما در روش جديد مطالعه، هم از تلف شدن “وقت” جلوگيري مي کنيد و هم لحظه به لحظه با علاقه و تمرکز حواس بيشتري مطالعه مي کنيد و در نتيجه بهتر ياد مي گيريد.

چند سوال:

سن من زياد شده و براي همين تمرکزم را از دست داده ام، چه کار کنم؟

جواب – ابداً چنين چيزي نيست. تحقيقات نشان داده است که کلاس درس افراد مسن از تمرکز بالايي برخوردار است. افراد مسن، غالباً دلايل محکمتر و اطمينان بخش تري براي فراگيري دارند و انگيزه فراگيري و استفاده مثبت از کلاس در آنها قويتر است. برتري بزرگتر ديگري که بزرگ سالان دارند اين است که آنان آموخته هاي خود را خيلي سريعتر از يک کودک در زندگي روزانه به کار مي گيرند و به همين دليل، اين آموخته ها خيلي سريع خودکار مي شوند.

گفته بوديد که  سوال کردن در کلاس چقدر مهم است. اگر اين طور است علت اين که اکثر دانش آموزان در کلاس غالباً  سوال نمي کنند چيست؟

جواب –  بسيار خوبي بود. اما جواب آن: اول اين که بسياري از آنها پرسيدن را دليلي بر اين مي دانند که مطلب را نفهميده اند و از پرسيدن ابا دارند که اين سبب عقب ماندگي فراوان مي شود. دوم اين که عده اي عزت نفس لازم را ندارند يا مضطرب مي شوند و يا خجالت مي کشند و يا واهمه دارند از اين که مبادا شان احمقانه باشد. به اين افراد توصيه مي کنيم که به پرورش اعتماد به نفس خود بپردازند و از همين امروز تصميم بگيرند که  خود را در کلاس مطرح کنند. تمام مشکل در دفعه اول است. به تدريج  کردن برايتان عادي مي شود و خيلي راحت مي توانيد  خود را بپرسيد. به افراد دسته اول هم مي گوييم که اين مثل قديمي را عمل کنند که “پرسيدن عيب نيست، ندانستن عيب است.” بر فرض هم که پرسش شما نشانه آن باشد که مطلب را نفهميده ايد، شما به کلاس آمده ايد که بفهميد و معلم شما خيلي خوشحال مي شود از اين که به شما کمک کند درک بهتري از مطلب داشته باشيد.

من در لحظات امتحان دچار حواس پرتي مي شوم و مترکز نيستم. علت چيست؟

جواب – اول اين که به احتمال فراوان اطلاعات شما براي امتحان کافي نيست. چون اطلاعات فراوان علاقه فراوان ايجاد مي کند و علاقه، شرط تمرکز است. دوم آن که از نتيجه امتحان مضطرب هستيد و اضطراب مانع تمرکز است. سوم اين که اهميت تحصيل و درس خواندن در ذهن شما کمتر از مسايل ديگر است. علاقمند شدن به درس، مطالعه منظم و مستمر و عادت کردن به آن، حضور در جلسه امتحان با آمادگي، زود رسيدن به جلسه امتحان، تنفس عميق و تمرينات آرامش قبل از امتحان، به تمرکز بيشتر شما کمک مي کند. ضمن آن که پاسخ دادن به ات آسان در ابتدا نيز شوق و تمرکز شما را افزايش مي دهد.

من در هنگام پاسخگويي به  امتحاني ناگهان فکرم به جاي ديگر مي رود و رشته کلام را از دست مي دهم، چرا؟

جواب – شما ضعف سازماندهي داريد. قبلاً هم گفتيم که تمرکز و حافظه ارتباط تنگاتنگ و مؤثري دارند. يادداشت برداري، خواندن و به ياد آوردن، همه بايد با نظم و سازماندهي انجام شود. آنچه را که مي خوانيد، روي کاغذ سازماندهي کنيد و ارتباطشان را با هم در نظر بگيريد.

آيا راه ميانبري براي تمرکز حواس وجود دارد؟

جواب – تمرکز يک مهارت اکتسابي است و زمان مي خواهد. اما تمرينات مستمر و استفاده از تلقين و تجسم عيني، روند پيشرفت و بهره وري را بسيار به جلو مي اندازد و سريع مي کند.

نقش بازيهاي فکري مانند شطرنج در تمرکز حواس چيست؟

جواب – بسيار عالي است. به شرط آن که در طول بازي، افکار منظم و دنباله دار و جهت داري را دنبال کنيد. يادتان باشد هر بازي که در آن بازيکن آنچه را که در بازي مي گذرد به خاطر بسپارد يا پيش بيني کند، در افزايش قدرت تمرکز مؤثر است.

دوست من مي گويد وقتي سيگاري روشن مي کنم جريان فکرم به کار مي افتد و تمرکزم بيشتر مي شود. نظر شما چيست؟

جواب – نه. تمام شواهد و تجارب و تحقيقات علمي درست عکس اين قضيه را نشان مي-دهد. ثابت شده است که سيگار کشيدن عملاً روند هوش را به تأخير مي اندازد. علاوه بر اين، از آنجا که سيگار بر سلامت تن و تنفس مستقيماً اثر منفي مي گذارد، مسلماً تمرکز را بر هم مي- زند. اين موضوع يک عادت و يک برداشت نادرست ذهني است.

من نمي دانم آنچه که شما گفتيد واقعاً مؤثر است يا نه. چون با انجام اين تمرينات گاهي تمرکز فوق العاده خوبي دارم و گاهي هم مانند گذشته تمرکز خوبي ندارم. چه کار کنم که هميشه تمرکز خوب داشته باشم؟

جواب – همين که گاهي نتيجه گرفته ايد، نشان مي دهد که تغيير در شما آغاز شده و قابليت دايمي شدن را دارد. اين موضوع با تلاش و تمرين مستمر شما و انجام تمرينات تلقين و تجسم، مسير تازه عصبي را در ذهن شما ايجاد مي کند و در ناخودآگاه به عنوان يک عادت و رفتار دايمي جاي مي گيرد. فقط از حرکت باز نايستيد. توصيه همين است.

تفاوت تفکر مثبت با تجسم خلاق چيست؟

جواب – تفکر مثبت مربوط به ذهن آگاه و هوشيار شماست که انديشه شما را اصلاح و پاک مي کند. تجسم خلاق، مربوط به ذهن نيمه آگاه و نيمه هوشيار شماست که افکار مثبت ذهن آگاه را در ناخودآگاه ثبت و جايگزين مي کند.

من روشهاي پيشنهادي شما را يک هفته تمام است که به کار برده ام اما هنوز نتيجه محسوسي نگرفته ام. آيا امکان دارد که اين روشها براي من مناسب نباشد؟

جواب – به هيچ عنوان. از اين که يک هفته است داريد تمرين مي کنيد خوشحاليم و به شما تبريک مي گوييم. فقط از شما مي خواهيم که اين تمرينها را به طور مستمر تا 20 روز ديگر هم انجام دهيد و حدوداً پس از يک ماه در مورد خود قضاوت کنيد و خود را ارزيابي نماييد. الآن واقعاً خيلي زود است.

اساساً چرا وقتي در حال انجام کاري هستم، خيالات ديگر به سراغم مي آيند؟

جواب – خيال پروري، خود يک راه زندگي به صورت تفريحي است. هر چند وقت يک بار درست وسط يک کار جدي، شما رؤيايي مي شويد که معني اش اين است: هنوز به آن کار رغبت کافي نداريد. هنوز به اندازه کافي بر انگيخته نشده ايد. بايد در خودتان علاقه بيشتر ايجاد کنيد و خود را هدفدار کنيد. اما در چنين مواردي توصيه مي کنيم که در محيطي ديگر قرار بگيريد و خيال پردازي نکنيد، اين بار آگاهانه، خود خواسته و جهت دار. در فکر فرو نرويد بلکه فکر کنيد. فکر، شما را به هر سو نکشد بلکه شما فکر را به دنبال خود بکشيد. با اين کار، ذهن شما آسوده تر مي شود و براي تمرکز بعدي مهيا مي گردد.

من نمي توانم دو ساعت مطالعه متمرکز حتي به روش پيشنهادي شما داشته باشم.

جواب – زمان بندي شما نادرست است. پس از هر نيم ساعت مطالعه، پنج دقيقه استراحت کنيد تا اين آرامش، خلأ ذهني لازم را براي جذب مطالب بعدي و تمرکز بر آنها به وجود آورد. پشت سر هم مطالعه نکنيد. حتي حافظه شما تمايل دارد که پس از چند دقيقه جذب و فراگيري به دسته بندي و ذخيره سازي بپردازد.

من در منزلي که در محله شلوغ و پر رفت و آمدي است زندگي مي کنم. سر و صدا واقعاً خيلي زياد است. چه کار کنم؟

جواب – اول اين که اطمينان داشته باشيد که در سخت ترين و دشوارترين شرايط نيز تمرکز داشتن ممکن است. اگر علاقه و رغبت شما فراوان باشد، يا سر و صداي محيط را اصلاً درک نمي کنيد و يا کمتر درک مي کنيد. بنابراين سعي کنيد روشهاي علاقمند شدن به موضوع را به کار بگيريد. ضمن آن که گفتيم آنچه مهم است سکوت نسبي است. ما مي گوييم در محيط منزل خود ساکت ترين جا نسبتاً کجاست؟ آنجا را انتخاب کنيد.

من از عدم تمرکز خود بسيار کلافه بودم. آيا اين احساس نادرست بوده است؟

جواب – خير، بسيار هم عالي بوده است. اولين قدم مثبت براي هر تغييري نارضايتي از وضع قبلي و کنوني است. اين نارضايتي است که ميل و انگيزه شما را براي دگرگوني، رشد و تغيير مهيا مي کند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اکنون شما مفهوم تمرکز حواس، روشهاي ايجاد آن به هنگام مطالعه در منزل و همين طور در کلاس درس و جلسه سخنراني را فرا گرفته ايد و بايد تمرين را شروع کنيد. يادتان باشد مهمترين عامل موفقيت انسانهاي موفق، پافشاري در تمرينات است. آن قدر تمرين کنيد تا موفق شويد.

]]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *