از نگرش الکس هادی تقی تا نگرش حاکم مدیران بر منابع انسانی در سازمانهای کشور

آیا مهمترین مشکل جامعه حجاب است؟!
ژوئن 8, 2023
انواع خطاهاي ارزیابی عملكرد و راههای کاهش آن در سازمان
نوامبر 17, 2023

نوشته: دکتر سعید صیاد

الکس هادی تقی سرمایه‌گذار در زمینه املاک تمایل دارد تا سهام باشگاه پرسپولیس را با هزینه ۱۰۰ میلیون دلاری در دست بگیرد. او 40 سال از ایران دور بوده، اما درنامه‌ای که به باشگاه پرسپولیس نوشت و درخواست خرید آن را مطرح کرد، گفته بود که سال‌هاست طرفدار پرسپولیس است و حاضر است ۵۰ میلیون دلار برای تیم اول باشگاه پرسپولیس و ۵۰ میلیون دلار هم برای آکادمی‌ها هزینه کند.

الکساندر هادی تقی سال 1996 از دانشگاه یورک فارغ‌التحصیل شد و از 20سال پیش با راه انداختن کارگزاری‌های وام مسکن به‌صورت جدی کارش را در حوزه املاک و مستغلات آغاز کرد. در طول این سال‌ها الکساندر به‌طور پیوسته یا استارتاپ‌های مختلفی را در همین زمینه راه انداخته یا در تیم مدیریتی و راه‌اندازی‌ آن نقش داشته است ؛ ایشان دارای سوایق درخشانی در کاناداست و آدم بی تجربه ای نیست از سال 2001 تا همین اواخر حداقل در تیم مدیریتی هشت شرکت مرتبط با وام مسکن و املاک حضور داشته است؛ شرکت‌هایی با رشد سرمایه بسیار بالا که هرکدام آنها موفقیت‌های چشمگیری در این بازار به دست آوردند. او سال 2001 به عنوان یکی از چهره‌های برتر صنعت املاک و وام مسکن کانادا معرفی شد و بارها به عنوان موفق‌ترین و جوان‌ترین کارآفرین کانادا انتخاب شد.

دو شرکت او یعنی رادیوس و پاسیفیک در یک بازه زمانی کوتاه 45 میلیون دلار وام مسکن دریافت و پردازش کردند. سال 2008 هم مجله پروفیت در کانادا یکی از شرکت‌های الکساندر را به عنوان رتبه یک شرکت‌هایی که سریع‌ترین رشد را داشته‌اند، ‌انتخاب کرد. بخشی از شرکت‌های الکساندر هادی تقی در اروپاست؛ مثل شرکت هامپتون که در یونان قرار دارد و به واسطه حضورش در این کشور یکی از تیم‌های فوتبال آن به نام کاوالا را خرید.

جالب است ایشان قصد خرید باشگاه پرسپولیس را دارد ولی نوع نگاه الکس برای من جالب است آن رزومه را گفتم که بدانید ایشان چون در یک سیستم منظم کار کرده نگاه سیستمی هم به باشگاه داری دارد در مصاحبه ای که داشته است عنوان نموده  “ستاره‌های جهان را می‌خرم”

میلیاردر ایرانی-کانادایی در گفت‌وگو با یک رسانه یونانی از برنامه‌اش برای خرید پرسپولیس خبر داده و گفته است که قصد دارد در صورت به دست آوردن مالکیت پرسپولیس، بازیکنانی در کلاس جهانی را به خدمت بگیرد. یکی از برنامه‌های الکساندر هادی تقی برای تیم محبوبش این است که آکادمی‌های پرسپولیس را با بهترین مربیان دنیا در همه شهرهای بزرگ ایران دایر کند، حتی مذاکراتی جدی درباره احتمال مشارکت در پرسپولیس با رئیس این باشگاه و هیات مدیره داشته‌ و به‌طور مشخص علاقه دارد این تیم را بخرد و شاید یکی از شرکت‌هایش در اروپا مالک تیم شود.

بدون اینکه به قرمز و آبی بودن مسئله توجهی داشته باشیم می خواهم از نگاه مدیریتی و منابع انسانی به موضوع نگاه کنم یکی از برنامه های الکس هادی تقی صرف 50میلیون دلار برای آکادمی پرسپولیس است , این نکته ای بود که توجهم را جلب کرد یعنی 50 درصد هزینه ای که می خواهد متقبل شود صرف جوانان و استعدادهای فوتبال کند. به یک نکته دیگر هم توجه داشته باشید که ایشان اعتقادی به مدرسه فوتبال ندارند چون قصد ریشه ای کار کردن را دارد نه سطحی کار کردن.

برای درک بهتر موضوع با آکادمی فوتبال بد نیست با آن بیشتر آشنا شویم:

آکادمی فوتبال تاسیساتی است که برای پرورش فوتبالیست های جوان ایجاد شده است. اغلب به عنوان یک مدرسه تمرینی در نظر گرفته می شود که به بازیکنان جوان آموزش می دهد که چگونه فوتبال بازی کنند تا استانداردهای خاص باشگاه را برآورده کنند.

اهداف آکادمی فوتبال کتاب

  1. پرورش شخصیت ورزشجویان ( زندگی حرفه ای و کنترل کردن حواشی آن برای مثال استفاده صحیح و مناسب از فضای مجازی و غیره )

  1. پرورش تخصص و جسم ورزشجویان ( کار روی ابعاد تکنیکی، تاکتیکی و آمادگی جسمانی آنها )

  2. قهرمان سازی ( بیشترین میزان کمیت و کیفیت )

  3. تشکیل زندگی هدفمند ( هدفمند سازی افعال روزمره حتی خوابیدن )

  4. فردی سازی برنامه‌ها (تمرینات مناسب با ظرفیت فردی هر نفر به صورت اختصاصی – سطح هموستاز یا تعادل حیاتی)

  5. تغییر و ساخت محیط جدید برای زندگی (افزایش انگیزه و ایجاد روحیه همبستگی در محیط برای خواستن پیشرفت)

آن چیزی که الکس فهمید و مدیران ما در خصوص منابع انسانی نفهمیدند یا خودشان را به نفهمی زده اند این است که اگر می خواهید یک تیم قوی برای آینده داشته باشید باید به صورت زیربنایی به موضوع نگاه کنید ایشان قصد این را دارد که در تمام کشور آکادمیهایی تاسیس کند که افراد خبره از سیستان و بلوچستان گرفته تا روستاهای ایلام و کهکیلویه و بویراحمد تا سرخس و …. جستجو کنند و بچه های مستعد و آینده دار فوتبال را انتخاب کرده و پرورش دهند؛ این همان سیستم و برنامه ای است که در باشگاههای بزرگ از جمله در بایرن مونیخ سالهاست در حال اجراست؛ ولی ما چون گوشمان به این حرفها بدهکار نیست و خودرای و لجباز هستیم دوست داریم چرخ رو از نو اختراع کنیم و علاقه ای به بهره گیری از تجربیات دیگران نداریم آنگونه که خودمان فکر می کنیم درست است عمل می کنیم.

در سازمانهایمان هم همین است افراد چهل و پنجاه ساله را انتخاب می کنیم تا آموزشهای شایسته محور(Competency Base Training) برای آنها تعبیه کنیم ، به عنوان مثال دوره های مشارکت تیمی را برای این بزرگواران تدوین می کنیم و اصرار داریم که با این دوره ها می توانیم کارمندان و مدیران را مشارکت پذیر کنیم!! تفکر مشارکت باید از خردسالی به بچه ها آموزش داده شود از مهدکودکها ، بچه ها که به مهد می روند به آنها گفته شود امروز می خواهیم نقاشی کنیم همه مداد نقاشیهایشان را داخل سبد بریزند قرار است یک گل را نقاشی و طراحی کنیم همه با هم شروع می کنیم به نقاشی کردن،  هریک از کودکان یک بخش از کار را انجام می دهد و اینکه من دستور می دهم یا این مداد من است و آن مداد تو است نداریم همه با هم کار می کنیم، تدوام این کارها کودکان را مشارکتی بار می آورد نمونه این نوع بازیها را می توانید در کشور فنلاند و یا ژاپن پیدا کنید.

حال شما می خواهید مدیران و کارمندانی که آموزش آنها دیکته ای بوده و با یک فرهنگ من مدارانه رشد کرده اند با یک دوره 6ساعته مشارکت محور کنید!! آیا ما عقل درست و حسابی داریم؟! واقعا چه فکر می کنیم؟! چه اصراری به این نوع آموزشها داریم؟ تا کی می خواهیم بر این سبک و سیاق کار کنیم؟

آیا بهتر نیست به سبک الکس هادی تقی توجه بیشتری کنیم سبکی که سالها در دنیا کار کرده و نتیجه گرفته است ، مارکس جمله طلایی جالبی دارد : “مدیرانی که تاریخ را می خوانند و از تجربه دیگران استفاده می کنند عاقبت به خیر خواهند شد” کاش یک بار برای همیشه در کارهایمان تجدید نظر و بازنگری کنیم بجای هزینه کردن برای بزرگسالان که سالهاست انجام می شود و نتیجه نگرفته ایم این هزینه را صرف بچه ها در مهدها و مدارس می کردیم که در بزرگسالی گرفتار کودکان ریش دار نشویم که فقط از نظر سنی بزرگ شده اند ولی ذهنشان متاسفانه بسیار کوچک و ناپخته است….مقصر سیستم آموزشی است که آنها را درست تربیت نکرده است، مدیران امروز همان کودکان دیروز بوده اند که در یک فرهنگ نامناسب تربیت شده اند…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *