مديريت تعارض و نقش آن در بهبود کار گروهي

چگونه افرادي را كه باهوش‌تر از شما هستند، مديريت مي‌كنيد؟
آوریل 26, 2011
تعارض پدیده ای اجتناب ناپذیر در سازمان ها(Conflict)
آوریل 26, 2011

بزرگي انسان زماني نشان داده خواهد شد که مردم بياموزند چگونه ميتوان از مرزهاي تنگ دانش و تجربه شخصي فراتر رفته و موضوعات را بر پايه خرد گروهي که از طريق جمع آوري دانش ، تجربه و بصيرتهاي آنان فراهم مي آيد بررسي نمود . همواره لازم است تا در سازمانها و گروه هاي کاري ، روحيه بردباري ، تحمل متقابل ، هماهنگي منافع و همکاري را پرورش داد .تا زمانيکه با انسان سروکار داريد ممکن نيست به همنوايي و سازگاري کامل دست يابيد . « کونوسکه ماتسوشيتا » چکيده : پيچيدگي هاي روانشناختي انسان از يکسو و تفاوتهاي ذاتي و اکتسابي او از نظر علايق ، سلايق ، ارزشها ، تمايلات فردي و نيز تفاوتهاي بينشي و ديدگاهي که از سوابق تحصيلي ، تجربه هاي کاري و توانايي هاي شغلي ناشي ميشود ، وجود تعارض و بروز اختلاف در محيط هاي کاري، گروه هاي کاري و روابط فيمابين افراد را به امري طبيعي و غيرقابل اجتناب مبدل ساخته است . لذا پذيرش اين واقعيت که در بهترين حالت کار گروهي و در بهترين گروه هاي کاري موجود ، تعارض و اختلاف نظر وجود خواهد داشت ، به سازمان وگروه هاي کاري کمک خواهد کرد تا با شناخت مناسب نسبت به وضعيت خود قبل از آنکه مساله به شکلي حاد و غير قابل کنترل درآيد در جهت رفع تعارض به کوشش پرداخته و بدنبال راه کار مناسب باشند . البته در اين مقاله سعي شده تا به تعارض بصورت تک بعدي نگاه نکرده و ضمن اشاره به لزوم مديريت صحيح بر آن ، از آن بعنوان يک فرصت براي رشد و تعالي کار گروهي و خلاقيت هاي فردي ياد نماييم . در واقع از منظر اين نوشتار وجود تعارض مشهود در ايده ها و نظرات اعضاي گروه در يک پروسه کار گروهي ، نشان از استمرار مبحث يادگيري در بين ايشان دارد . در جريان يک کار گروهي موفق ، بيان آزادانه نقطه نظرات و ايده هاي افراد گروه به منظور رشد و توسعه خلاقيتهاي فردي ، امري ضروري بوده و از آن بديهي تر بروز تعارض برخاسته از اين تبادل آرا مي باشد . هنر هدايت ورهبري گروه در حل اين تعارضات نمايان شده و به تعبيري برخورد اصولي با اين پديده و مديريت کردن آن به نحو مطلوب مي تواند تهديد تعارض را به فرصت مبدل سازد ، فرصتي براي شکوفايي استعدادها و به فعليت رساندن خلاقيت هاي بالقوه . تعريف تعارض : تعارض در لغت به معني برخلاف يکديگر بودن ، اختلاف نظر داشتن و درجهت مخالف حرکت کردن است . تعريفي که اين مقاله به آن اشاره دارد عبارت است از” بروز اختلاف نظرو تفاوت ديدگاه در موردموارد مطرح شده درکار گروهي و در اعضاء آن ، که ناشي از تفاوتهاي ميان فردي و ويژگي هاي شخصيتي ايشان و طرز تلقي هاي متفاوت در بين آنهاست.” تعارض داراي سه ماهيت اصلي است که در ذيل به شکلي خلاصه به آنها اشاره مي گردد : الف ) تعارض ماهيتي خنثي دارد : يعني تعارض به شکلي ذاتي مخرب يا سازنده نيست بلکه نحوه مديريت برآنست که نشان از سازنده و يا مخرب بودن آن دارد . ب ) تعارض ماهيت طيفي دارد : يعني تعارض از اختلاف نظرهاي معمولي و پيش پا افتاده گرفته تا اختلافات شديد فکري و نظري را شامل مي گردد . ج ) تعارض ماهيت اجتناب ناپذير دارد : همانطور که قبلا هم توضيح داده شد ، بدليل وجود عوامل متعدد در ايجاد تعارض ، بروز اين پديده غيرقابل اجتناب است . تعارض آشکار و پنهان : در مورد تعارض آشکار نيازي به توضيح نيست ، زيرا بروز اختلاف نظر و مشاجره و جدل در گروه ، نشان ا زبروز آن دارد . اما در مورد تعارض پنهان که اتفاقا به نظرنگارنده در جامعه ايراني و در گروه هاي کاري ما بيشتر اتفاق مي افتد ، نياز به شرح بيشتري مي باشد . تعارض پنهان معمولا به دو شکل در گروه هاي کاري وسازمانها وجود دارد . در حالت اول انگار هيچ تعارضي وجود ندارد و هيچ مشاهده اي در اين ارتباط گزارش نمي شود و در حالت دوم زماني که طيف بندي کاملا صلبي و غير قابل انعطاف به چشم مي خورد ، خود را نمايان مي سازد . در حالت اول ، اعضاء گروه بخاطر حفظ يکپارچگي و انسجام تيمي از اظهار نظرمتعارض خود با جمع خودداري کرده و بيشتر به بقاي گروه مي انديشند . به باور اين افراد اگر هر يک از ايشان نظرات مخالف خويش را بيان نمايد ، اختلافات شدت پيدا کرده و در نهايت به انحلال گروه مي انجامد . در حالت دوم که بيشتر باعث اخلال در پويايي گروه ميگردد ، بيشتر زماني اتفاق مي افتد که ترکيب گروه از نظر رده سازماني متجانس نباشد . در اينجا کسانيکه از رده سازماني پايينتري برخوردارند کمتر به اظهار نظرات خويش مي پردازند و بعبارتي ديگر افراد با جايگاه بالاتر متکلم وحده خواهند شد . عوامل بروز تعارض : تعارض در اثر عوامل متعددي بوجود مي آيد . بطور کلي دلايل بروز تعارض را ميتوان در سه گروه عمده تقسيم بندي نمود : 1 ) عوامل ناشي از رفتارهاي ارتباطي و چگونگي برقراري آنها 2 ) عوامل ناشي از ساختار گروه و مکانيسم هاي تشکيل آن 3 ) عوامل ناشي از رفتارفردي و ميان فردي اعضاء گروه بصورتي مشروح عواملي چون پيچيدگي هاي رفتاري انسانها ، تفاوتهاي ميان فردي ، ويژگي هاي شخصيتي افراد ، نگرشها ، طرز تلقيها و ……. از يک سو وشيوه هاي گوناگون رهبري و مديريت گروه ، ماهيت نقشها و مسؤوليتهاي گروه ، تخصصهاي مختلف افراد عضو و تنوع مکانيسمهاي ساختاري از سويي ديگر ، عوامل اصلي بروز تعارض را تشکيل مي دهند . ضرورت مديرت تعارض : با توجه به اثر مخرب تعارض و نيز منافع حاصل از آن ، همينطور با عنايت به ويژگيهاي ماهيتي تعارض که در بالا به آنها اشاره شد و لحاظ اصل اجتناب ناپذيري وجود تعارض در کارهاي گروهي ، مديريت تعارض و هدايت آن به سمت تحقق دستاوردهاي فردي و جمعي بسيار اهميت داشته و نقشي حياتي در بهره وري کار گروهي ايفاء مي نمايد . مديريت تعارض عبارتست از فزايند کنترل شايسته تعارضات و تمرکز بر عوامل ايجاد کننده آنها و هدايت آنها به سمت اهداف گروهي و فردي . مديريت تعارض جزء شايستگيهاي رفتاري يک مدير و رهبر گروه مي باشد که از نقشهاي ميان فردي آنها حکايت مي کند . مديران گروه هاي کاري و سازماني بايستي با شناخت عوامل بروز تعارض ، از مهارتهاي خود در اين زمينه بهره گرفته و ضمن مقابله با آثار مخرب اختلافات و تعارضات بوجود آمده ، از آنها در جهت کمک به بروز خلاقيتهاي فردي بهره برداري نمايند . البته لازم به توضيح است که گاهي گروه بايد نگران فقدان تعارض در بين خود باشد ، زيرا اين امکان وجود دارد که اعضاء گروه متاثر از عوامل بروز تعارض پنهان به کتمان نظرات خود بپردازند . در واقع فقدان تعارض نشان دهنده رکود در کار گروهي و خو گرفتن اعضاء به رخوت و خمودگيست. تعارضات موجود اگر به حال خود رها شود نه تنها جو گروه و سازمان را متشنج مي کند بلکه باعث از بين رفتن فرصتهايي در زمينه بروز خلاقيتهاي فردي و گروهي مي گردد . بنابراين اهميت نقش مديريت تعارض در حل اين تعارضات و کنترل مناسب آنها ، بسيار قابل توجه بوده و بايد به آن عنايتي ويژه داشت . بخصوص در جامعه ما که بدلايل گوناگون فرهنگي و محيطي ، تعارض پنهان به وفور ديده مي شود ، اين نقش برجسته تر است . روشهاي مديريت بر تعارض : راه کارهاي مديريت تعارض عموما از شناخت عوامل بروز تعارض و تجزيه و تحليل آنها ناشي شده اند . و به همين دليل اقدامات پيشگيرانه در زمينه جلوگيري از بروز تعارضات مضر از طرف افراد خبره در اين پروسه صورت مي پذيرد . ايجاد جو دوستي و صميميت در گروه ، تقويت حس همکاري گروهي ، تعيين اهداف و آرمانهاي گروه ، کمک به افزايش روحيه بردباري و بالا بردن آستانه تحمل افراد ، تقويت روحيه نقد پذيري ، برانگيختن حس احترام متقابل ، جلب توجه به تفاوتهاي ذاتي آنها با هم و تفوت نقشهايشان ، ترويج ارزشهاي مشترک و ………………. از طرف مديريت گروه مي تواند زمينه هاي بروز تعارضات غير ضروري و مضر را از بين برده و مجال عرض اندام به آنها ندهد . مديريت تعارض بايد ضمن ايجاد جو اعتماد و همدلي در گروه و پر رنگتر کردن خصوصياتي چون صداقت ، صراحت در گفتار ، شفافيت موضع و مانند اينها ، با توسل به شيوه هاي فيلتر کردن موضوعات و قالب بندي افکار و نظرات با ترکيبي مناسب و خوش نقش ، به هدايت تعارضات بسوي اهداف مشترک کار گروهي همت گمارده و آنها را از حالت تهديد خارج نموده و به فرصتي براي سازندگي بيشتر ، تعامل بهتر و يادگيري متقابل ، تبديل نمايد . راهبردهاي حل تعارض : با توجه به نتايج حاصل از بحث هاي گروهي و تعارضات بين فردي همواره يکي از حالات ( برد – برد ) ، ( برد – باخت ) و ( باخت – باخت ) اتفاق مي افتد . با اين مقدمه به تشريح پنج راهبرد حل تعارض در زير مي پردازيم . 1 ) راهبرد اجبار : در اين حالت هر يک از اعضاء درگير در تعارض بر درستي نظر خويش پافشاري نموده و سعي به تحميل نظر خود دارد . در نتيجه با پيروز شدن يک نفر وضعيت برد – باخت حاصل خواهد شد . اين وضعيت پايدار نخواهد بود . 2 ) راهبرد تطابق : در اين حالت يکي از نفرات درگير يا از روي ترس و يا از روي ايثار و گذشت به تطابق نظر خود با ديگري مي پردازد . در اين حالت اگر ترس عامل تطابق باشد وضعيت برد – باخت و اگر ايثار عامل باشد وضعيت برد – برد حاکم مي گردد . 3 ) راهبرد سازش : در اين حالت طرفين درگير با گذشتن از خواسته هاي خود به توافق مي رسند و وضعيت برد – برد حاکم مي شود ، ولي بدليل عدم تحقق کامل خواسته هايشان به وضعيت تعارض بر خواهند گشت . 4 ) راهبرد اجتناب : در اين حالت به دليل پرهيز طرفين در حل تعارض ، تعرض بلا حل باقيمانده و در فرصتهاي بعدي به حل آن پرداخته مي شود . 5 ) راهبرد همياري : در اين حالت طرفين صرفا به حل مساله و تعارض بوجود آمده پرداخته و کمتر به اصرار بر روي نظرات خويش مي پردازند و با همياري نسبت به تعديل و رفع تعارض مي کوشند . نتيجه برد – برد با حالت پايدار است . لازم به توضيح است که استفاده از هر يک از راهبردهاي فوق جنبه اقتضايي داشته و به هنر مديريت در استفاده بجا از آنها مربوط ميگردد . تحريک تعارض : از جمله هنرهاي مديريت تعارض در گروه هاي کاري و سازمانها ، هنر تحريک تعارض در بين گروه است ، تحريک تعارض يعني ايجاد و بهره گيري مفيد از تعارض در جهت بهبود عملکرد گروه و تقويت خلاقيت افراد گروه . منظور از تحريک تعارض ايجاد محيطي است که در آن نظريه هاي مخالف فرصت عرضه يافته و درمعرض قضاوت قرار گيرند . بديهي است که فردي مي تواند به تحريک تعرض بپردازد که از سابقه ف تجربه و دانش کافي در اين زمينه برخوردار باشد . نتيجه گيري : با توجه به آنچه در اين مقاله به آن پرداخته شد ، بايد گفت که مديريت تعارض فرايند تشخيص نقش مناسب تعارض در بين گروه هاي کاري و استفاده مناسب از فنون و راهبردهاي مرتفع ساختن آن در جهت بهبود عملکرد گروه و افزايش بروز خلاقيتهاي فردي و تقويت روابط ميان فردي در بين اعضاء گروه کاري مي باشد . بسياري از گروه ها و کارهاي گروهي بدليل عدم توجه مناسب به مقوله تعارض و لزوم مديريت صحيح آن يا به کلي از هم پاشيده شده و با عملا کارکرد خود را از دست داده اند . امروزه نقش مديريت تعارض بعنوان يکي از چند نقش برجسته مديريتي ، روز به روز جاي خود را بيشتر باز نموده در اين راستا پرورش مديران در زمينه تشخيص بموقع تعارض و استفاده ا زراهبرد هاي مناسب ، حياتي به نظر مي رسد . * منبع:http://edriss1970.parsiblog.com/155143.htm منابع : رفتار سازماني مورهد/ گريفين پنجمين فرمان پيتر سنگه نخست انسان سپس کالا کونوسکه ماتسوشيتا/ ترجمه دکتر طوسي مرواريد پنهان ناصر فتحي/ عليرضا شعباني راوري

]]>

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *