سال 1894 میلادی در نزدیکی شهر اوزاکای ژاپن به دنیا آمد.
شکل مدیریت و اقتصاد را در ژاپن تغییر داد؛ تغییری که باعث شد اقتصاد ژاپن با همه جهان فرق داشته باشد.
در این روش مدیریتی با محور قراردادن نیروی انسانی و اعتقاد و ایمان به رضایت او به جای درآمد زیاد اولیه، مدیر میتواند به سرمایه زیاد و رضایت مشتری دست پیدا کند که هدف هر مدیر موفقی است.
پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود
.بهرغم داشتن مشکلات خانوادگی بیشمار و بیماری طاقتفرسا در سال 1989در 94 سالگی درگذشت.
9 ساله بود که بهناچار زادگاه خود را ترک کرد.
در 9 سالگی در کارگاه ساخت بخاریهای زغالی و سپس مغازه دوچرخهفروشی به شاگردی پرداخت.
در سال 1910 به عنوان سیمکش به استخدام شرکت برق شهر اوزاکا در آمد.
اما تمایل ذاتی او به داشتن هیجان در کار، او را وا داشت تا پس از 7 سال کار، آنجا را رها كرده و با کمک همسر و برادر همسرش، يك کارگاه کوچک تولید لوازم برقی با 100 ین سرمایه تاسیس کند. در 20 سالگی ازدواج کرد.و آن زمان تنها 4 کلاس درس خوانده بود. در سال 1925 به تولید و عرضه ابداعات خود – یعنی سرپیچ لامپ دو شاخه تبديل و چراغ قوه دوچرخه با مارک ناسیونال- پرداخت.
یک سال پس از جنگ جهانی دوم در پاسخ به نقش تخریبی جنگ، مؤسسه PHP را با ریاست خود بنیان گذاشت. سال1980 نیز با انگیزه تربیت رهبران برای حل مشکلات مردم ژاپن دانشکده حکومت و مدیریت ماتسوشیتا را تاسیس کرد.
در سال 1932 در سالگرد تاسیس شرکت، ضمن برشمردن ماموریت شرکت، یک برنامه بلندمدت 250 ساله – که شامل 10 برنامه 25ساله برای 10 نسل کاری بود – را اعلام داشت و ماموریت حقیقی شرکت ماتسوشیتا الکتریک را تولید بیانتهای کالا به فراوانی آب آشامیدنی و در اختیارگذاشتن آن برای مردم و به ارزانی آب آشامیدنی دانست.
او معتقد بود از این طریق، فقر برچیده میشود. در سال 1961 در 65سالگی از سمت ریاست شرکت کنار رفت و دامادش جای او را گرفت و او به عنوان رئیس هیأتمدیره به کار ادامه داد.
در سالهای دهه60ميلادي – وقتی که سود سرشاری وارد شرکت وی میشد- او درخواست مهمی از کارمندان و مدیراناش کرد که مربوط به کیفیت کالاها میشد؛ او گفت: اگر ما نتوانیم محصول خوب تولید کنیم، مرتکب جرم عليه اجتماع شدهایم. ما منابع اولیه و مواد خام را از جامعه میگیریم و از نیروی انسانی بهره میبریم اما محصول خوب تولید نمیکنیم. این منابع بسیار نفیس و گرانبها هستند که ميتوان در جاهای دیگر استفاده بهتري از آنها كرد. اگر بسیاری از مردم ژاپن (مثل ما) این کار را بکنند و منابع را به بهترین تبدیل نکنند، کشور به سرعت فقیر میشود.
در سال 1973 بازنشستگی خود را از فعالیتهای شرکت اعلام کرد و فعالیتش را در مؤسسه PHP- که با هدف آرامش و بهروزی جامعه بشریت برای دستیابی به رفاه مادی و سعادت معنوی تاسیس کرده بود- ادامه داد. وقتي در سال 1989 از دنیا رفت، به او لقب کارآفرین قرن داده بودند.
اکنون شاگردان و جانشینهای کونوسوکی ماتسوشیتا به گوشه و کنار دنیا سفر میکنند و پیام او را میبرند؛ توجه به تمام ويژگيهاي یک انسان در زمان کار. پروفسور اگوجی هم که بعد از فوت ماتسوشیتا، مدیر شرکت PHP – که او تاسیس کرده بود- شد، این پیام را به ایران آورد.
پروفسور اگوچی (katsuhiko eguchi) در جلسهای که در مؤسسه همشهری برگزار شد، گفت: نوع مدیریتی که ماتسوشیتا در این مؤسسه بر آن تاکید داشته، مدیریتی است که برای بالابردن پول و سرمایه نیست و بر اساس پولمحوری کار نمیکند بلکه اصول تجارت بر مبنای کار انسانی و اصولی را به کار میبندد؛ کاری که فرد به آن عقیده داشته باشد و هدف خاصی را دنبال کند.
«كونوسوكي ماتسوشيتا»، كه در27 نوامبر 1894 دريكي از روستاهاي اطراف استان « واكايا » در جنوب خاوري « اوزاكا » متولد شد، فرزند يك كشاورز ساده اي بود كه دچار فقر و تنگدستي شد. در سال 1925 فراورده هاي ناسيونال را به ثبت رسانيد، و دو سال بعد نخستين كالاي كارخانه كه يك چراغ قوه چهار گوش بود به بازار عرضه كرد.وي در نه سالگي مدرسه را رها كرد و ابتدا در يك كارگاه منقل سازي مشغول شد، سپس در فروشگاه دوچرخه و پس از آن به عنوان كارآموز« سيم كش » در شركت برق اوزاكا فعاليت خود را در پانزده سالگي آغاز كرد.
او در همين دوران از يك بيماري رنج مي برد، با وجود اين، موفق شد يك سرپيچ لامپ اختراع كند كه مورد پذيرش قرار نگرفت، به همين دليل از شركت برق استعفا داد و با گرفتن وام فعاليت خود را به طور مستقل آغاز كر. و پس از مدتي موفق شد، سفارش هايي براي توليد صفحه هاي عايق بادبزن هاي برقي را به دست آورد. وضع مادي او بهبود يافت و توانست به كمك همسر فداكار و برادر همسرش كارخانه كوچك ابزار برقي ماتسوشيتا را در 24 سالگي داير كند.
در سال 1925 فراورده هاي ناسيونال را به ثبت رسانيد، و دو سال بعد نخستين كالاي كارخانه كه يك چراغ قوه چهار گوش بود به بازار عرضه كرد. نخست ده هزار چراغ قوه را به طور مجاني دراختيار فروشگاه هاي خرده فروش قرارداد كه تبليغ بسيار مهمي در سطح كشور بود، اين روزها فراورده هاي ماتسوشيتا الكتريك با نام هاي : پاناسونيك، تكنيكز و كواسار به فروش مي رسانيد.
ماتسوشيتا مي گويد : با خواندن سرگذشت هنري فورد آلماني كه در توليد انبوه اتومبيل پيش آهنگ بود به راز گسترده كردن دامنه تقاضا و كاهش بهاي واحد كالا پي بردم.
در سال 1932 يعني 38 سالگي همه كارمندانش را گرد آورد و فلسفه ي، هدف فعاليت كارخانه را تشريح كرد وي در آن اجتماع گفت « مأموريت صاحب يك صنعت آنستكه برنا داري چيره شود و فقر را از جامعه دور سازد. » و راههاي مناسب را براي كسب ثروت را پيشنهاد نمايد. دادوستد و توليد تنها به اين معنا نيست كه كارخانه ها ورزشگاه ها غني و پرمايه شوند بلكه همه جامعه بايد ثروتمند و غني شوند. جامعه براي افزايش ثروت خود به پويايي و نشاط وسرزنده بودن بازرگانان و صاحبان صنايع نياز دارد. تنها در پرتو چنين شرايطي است كه توليد تجارت رونق پيدا مي كند، مأموريت واقعي ماتسوشيتا الكتريك، توليد تعداد – پايان ناپذيري از فراورد هاست، تا از اين راه بتواند صلح و نيك فرجامي را در سراسر زمين برقرار سازد.
ماتسوشيتا، براي راهنمايي و هدايت فعاليت هاي روزانه و تشويق و پرانگيزه نمودن هر يك از اعضاء شركت از ايشان خواست تا كسب حضال و ويژگي هاي زير را و جهه ي همت خود قرار دهند.
1- روحيه خدمت در صنعت
2 – روحيه انصاف و مروت
3 – روحيه همنوايي و همياري
4 – روحيه كوشش براي پيشرفت
5 – روحيه ادب و فروتني
6 – روحيه همسازي با قوانين طبيعي
7 – روحيه سپاس
ماتسوشيتا در سال 1946 يعني 52 سالگي مؤسسه P H P – «پي – اچ – پي» را بنيان نهاد. كه مفهوم آن « آرامش و نيك بختي از راه رونق » است.در سال 1980 دانشكده حكومت و مديريت ماتسوشيتا گشايش يافت تا درباره انديشه ها و سياست هاي : آموزش و پرورش، اقتصاد، سياست و ديگر زمينه ها، به گونه اي به پژوهش بپردازد كه موحبات پيشرفت و توسعه ژاپن و جهان را فراهم سازد.ماتسوشيتا در سال 1983 براي دگرگوني جهان طرح يگانه و تازه ي گفت و شنود كيوتو ( توكيو ) را ارائه داد پاره اي از انديشه هاي وي در زير مي آيد :
1- داشتن احساس واقعي از خويشتن – زنان و مردان جوان خوشبختي و سعادت را زماني احساس خواهند نمود كه به شركت هايي بپيوندند كه بر اساس غني كردن توانايي جسمي و روحي شكل گرفته باشند انساني كه از احساس و درك واقعي خود برخوردار است بر نقاط ضعيف و كاستي هاي خود آگاه است و در همان زمان مصمم است كه در ارزيابي خود از موقعيت و شرايط، با درستي و پيش بيني عمل كند.
2- اعتماد به ديگر همكاران كه در يك واحد فعاليت دارند – من اغلب اين احساس را دارم كه هر يك از كارمندانم، از من آگاهتر و توانا تر است. من به كارمندانم براي آنچه مي دانند و آنچه در وجود خود دارند، اعتماد مي كنم. كسي كه پي ببرد مورد اعتماد قرار دارد، مي كوشد تا بيشترين نيروي خود را به كار ببندد و سرانجام موفق مي شود.
3-داشتن مديريت گسترده و وسيع : من براي رسيدن به هدف هاي همگاني پيوسته و متحد، از مديريت گسترده و وسيع بهره مي گيرم و آن را سياست بنيادي شركت قرار داده ام. مديريت گسترده و وسيع يعني اعتماد كردن به كارمندان، برقرار كردن ارتباطات روان بين كارمندان، بالا بردن روحيه كارگران، يك پارچگي سازمان از اين نوع مديريت سود فراواني به چنگ آورده ام.
4-توجه به تمامي انساني : استعداد از وفاداري و شايستگي مهم تر است، دقت نظر، و شناخت و پي بردن به استعداد هر كارمند و واگذار كردن كارهايي كه در خود استعداد آنهاست، به آنها از مسئوليت هاي مهم و بزرگ مديريت است. با برخورداري از شناخت ميزان استعداد افراد، اندرز به آن ها و راهنمايي آنها، از سوي سرپرستان و نيز همت و كوشش نيرومند، هر كس مي تواند ياد بگيرد، تا در ترازوي رضايت بخشي به كار بپردازد. اگر تنها به سوي نقاط منفي كارگر چشم بدوزيم هرگز نمي توانيم، بدون ترديد و وسواس كار مهم و مسئوليت داري را به او بسپاريم.
5-نه براي لقمه اي نان، بلكه براي ارزش ها : آنچه مسلم است. جهان بيني و نگرش افراد متفاوت است، بنابراين نمي توان گفت به ناچار يكي از آنها درست و بقيه نادرستند. صرفنظر از هر نگرشي كه داريم هرگز نبايد در برابر مسائل اساسي تزلزل و ترديد گرفتار شويم. وقتي مديران بلندپايه در انديشه و رفتار خود ثابت قدم باشند، طبقه زير دست، به آن ها اعتماد و اطمينان پيدا مي كنند و با يقين قلبي در فكر و رفتار ايشان پيروي خواهندكرد. اما در عين حال به نظر مديران بزرگ به چيز ديگري غير از فكر و كردار ثابت نياز دارند و آن ها دانستن آرمان ها و هدف هاي متوالي است. اگر طبقه زيردست آگاهي پيدا كنند كه تنها براي لقمه اي نان كار نمي كنند بلكه براي آماج بلند تلاش مي كنند، برانگيخته خواهند شد تا به پيوستن به آرمان هاي مشترك همكاري صميمانه تري را در حركت واحد صنعتي، خدماتي يا آموزشي، را سرعت بخشند. باري، آنچه يك كارمند نياز دارد، فلسفه اي است كه به فكر، انديشه و رفتار او غالب و جهت دهد و اين سه را رهبري كند مديران بلند پايه هميشه در اين فكر هستند كه براي كارمندان خود فلسفه متعالي شركت را روشن كنند تا به رشد و پرورش شخصيت كارمندان خود كمك نمايند.
موارد ديگر :
– آموزش ضمن خدمت – يكي از نيازهاي جهان كار، در دنياي امروز آموزش دائمي يا آموزش ضمن خدمت است.
– با برنامه ريزي درست و با آموزش مناسب مي توان به يك مديريت توانا و نيرومند تبديل شد.
.- چشم بستن و به انديشه ديگران توجه نكردن زياني جبران ناپذير به همراه دارد.
– وقتي تنها يك نفر يك سازمان را مي گرداند، كارها به صورت كلاني سردرگم در مي آيد.
– مديريت شبيه كسي است كه به زير دستان امكان كار، رشد و ترقي مي دهد كه نتيجه شيرين آن را درك كند.
– كارگردان وزير دستان، نه تنها بايد از سود و زيان شركت اطلاع داشته باشند، بلكه بايد از سياست ها و هدف هاي شركت نيز آگاه باشد.
– چگونگي بهره گيري از شيوه اي جديد و ميزان استفاده از تازه ها در سرنوشت شركت صنعتي يا آموزش مؤثر است.
– تأمين كيفيت يكسان و ممتاز كالا، تماس موقعيت توليد كننده است و خريدار مي تواند مشوق آن باشد.
– هيچ گاه نبايد از دشواري هاي آينده نگري و به جلو نگاه كردن خسته، دلسرد و نا اميد شد.
– اگر چه ممكن است فشارهاي اقتصادي و خانوادگي از آمادگي براي خطر پذيري بكاهد، اما هرگز نبايد متوقف شد.
– زماني كه فراورده ها و توليدات خوب باشد و خدمات رضايت بخش باشد، نيازي به رويا رويي نخواهد بود.
– اگر با مشتريان خود با خوشرويي و احترام رفتار نكنيد و زبان عذ رخواهي نداشته باشيد هرگز موفق نخواهيد شد.
– براي كاستن از هزينه هاي غير لوازم همه افراد از بالا تا پايين بايد كوشش كنند.
– مرغوبيت كالا مي تواند قيمت فروش را به همراه بياورد.
– در هر كاري بايد تمام تلاش ها روي توليد جنس مرغوب متمركز شود.
– در روزگار نابسامان و در هم برهم – مثل زمان ما – مدير بايد همه تلاش خود را صرف چيره شدن بر ناهمواري ها كند.
– مدير بايد به گونه اي رفتار كند كه همكاران و كارگران وي نه تنها اطاعت بي قيد و شرط، بلكه، با تمام وجود پيشنهاد هاي
او را بپذيرد.
– تنها همكاري و همفكري كارگران و همكاران مي تواند لياقت مدير را نشان دهد.
– بايد بياموزيم كارها را با وسعت انديشه دنبال كنيم نه با تنگ نظري و بينش كوتاه.
– بايد به همه انديشه ها نگاه كرد و شايسته ترين آنها را پذيرفت و بكار بست.
– تا زماني كه همه راه ها را بررسي نكرده ايد، تصميم قطعي نگيريد.
– اگر بخواهيد از همه ي خطرها پرهيزكنيد، هرگز به جايي نخواهيد رسيد.
– يك مدير موفق هرگز نمي تواند نسبت به رفاه و آسايش كارگران بي تفاوت باشد.
با بررسي جامعهشناسانه ژاپن سده گذشته، عواملي همچون رشد سريع مدرنيزاسيون درجوامع غربي و سرايت آن به جوامع سنتي، عدم وجود منابع زيرزميني و محدوديتهاي منابع روزميني، تغيير و تحولات سياسي در عرصههاي بين المللي، ازدياد جمعيت و ويژگيهاي فردي ژاپنيها (سخت كوشي وتلاش) در سايه فرهنگ ژاپني، را ميتوان از دلايل اصلي رشد سريع و شكوفايي اقتصادي و پيشرفت تكنولوژي اين كشور قلمداد كرد. به طور كلي اگر بپذيريم محور توسعه، توسعه انساني است در زمان كنوني مردم ژاپن با جمعيتي برابر 2٪ جمعيت كل جهان، دو سوم از مرغوبترين كالاهاي دنيا را به مصرف مي رسانند، از انصاف به دور است كه نقش كارآفرينان و انسانهايي كه كه تنها با اتكا به قابليتهاي خويش، تأثير بسزايي در رشد و شكوفايي اين كشور داشتند را فراموش كنيم. انسانهايي همچون هوندا، اكيوموريتا (رئيس شركت سوني)، كونوسوكي ماتسوشيتا. ولي دراين بين، جايگاه ماتسوشيتا از جهاتي از ديگران متمايز است.
ميراث ماتسوشيتا بسيار گران است. پس از جنگ جهاني دوم، او يكي از چهرههاي اصلي در هدايت معجزه اقتصادي ژاپن بود. شركتي برپاكرد و ميلياردها نفر را صاحب لوازم خانگي و لوازم برقي مصرفي با نام پاناسونيك و نشانههاي ديگر كرد. پيش از مرگش، كمتر سازماني روي كره خاكي مشترياني بيشتر از او داشت، هنگامي كه درسال 1989 درگذشت، در مراسم خاكسپاري او بيش از هزار تن گرد آمدند. در تلگرام تسليت رئيس جمهوري ايالات متحده آمريكا به خانواده وي از او به عنوان «الهام بخش براي مردم سراسر جهان» نام برده است.
زندگي ماتسوشيتا پر از فراز و نشيب بود. كثرت اين فراز و نشيبهاست كه او را از ديگران متمايز ميكند. فرازها و كاميابيهايي كه تنها يكي از آنها كافي است تا هر انسان معمولي را دچار غرور كند و موانع رشد و پيشرفت او گردد. نشيبها و شكستهايي كه تنها يكي از آنها در تمام زندگي ميتواند انسان را از حركت باز دارد. نه لذت كاميابيها و نه مشقت شكستها هيچكدام نتوانست ماتسوشيتا را از آنچه كه در ذهن خود پرورانده بود، باز دارد، اين است رمز موفقيت اين مرد بزرگ.
رمز موفقيت ماتسوشيتا
ماتسوشيتا علت موفقيت خود را چنين توصيف ميكند: «كليد كاميابي در پديد آوردن محصول، داشتن درجه دكترا، يا داشتن بودجه كلان در واحد پژوهش و گسترش نبود. بلكه در تلاش، زحمت كشيدن و عرق ريختن كاركنان شركت بود». وي رويكردي جديد و متفاوت از زمان خود به كاركنان خود داشت. از نظر وي، سرمايههاي يك سازمان، كاركنان آن هستند. توجه به «خرد گروهي»، «نظام بخشي»، «تعيين مأموريت سازمان»، از شيوههاي مديريتي وي به شمار ميآيند؛ شيوههايي كه پس از گذشت چندين دهه از پيادهسازي آنها توسط ماتسوشيتا، در سازمانهاي كنوني مطرح ميگردند.
با توجه به نحوه زندگي و عملكرد ماتسوشيتا، وي علاوه بر خصوصياتي همچون خلاقيت، خطر پذيري، تلاش، فروتني كه ويژگي مشترك كارآفرينان ديگر نيز ميباشد، داراي ويژگي فوقالعادهاي بود كه ميتوان آن را رمز موفقيت وي ناميد و آن هم «ظرفيت بالا براي برانگيختن ديگران است».
ويژگي مديريتي ماتسوشيتا
توجه به خرد گروهي
پياده سازي نظام بخشي در سازمان
كاهش هزينه
توليد فراوردههايي كه بهتر از فراوردههاي موجود در بازار است، بطوري كه به قيمت كمتر از نرخ بازار به فروش برسند
ساعت كار متمادي
صرفه جويي در همه موارد
سازمان بايد از راههاي ابتكاري كه از راه عدالت و انصاف هم دور نگردد تأمين مالي شود
با كاركنان طوري رفتار گردد كه گويي اعضاء خانواده هستند
سرعت در كار
توجه به تبليغات
انديشيدن در قالب گسترده بازرگاني و نه در قالب وظيفه باريك خويش
اصول اعتقادي ماتسوشيتا
خدمت به مردم: فراهم آوردن فراوردهها و خدمات با كيفيت بالا به قيمت عادلانه و معقول تا از اين راه به راحتي زندگي و شادماني مردم در سراسر جهان ياري داده شود.
انصاف و امانت: منصف بودن در همه داد و ستدهاي بازرگاني و رفتار شخصي و همواره به داوريهاي آزاد پرداختن و رها شدن از پيش پندارها.
كار گروهي براي غايت همگاني: گردآوري تواناييها و قدرت اراده براي انجام دادن هدفهاي مشترك در فضاي اعتماد متقابل و رعايت كامل آزادي و استقلال فردي.
كوشش خستگي ناپذير براي بهتر كاركردن.
احترام و فروتني: احترام به حقوق ديگران، حفظ نظم اجتماعي.
همسازي با قوانين طبيعي: پيروي از قوانين طبيعي و سازگار ساختن انديشه و عمل با اوضاع در حال تحول و دگرگوني، تا از اين راه در همه كوششها، پيشرفت و كاميابي تدريجي ولي پيوسته باشد.
حقشناسي در برابر نعمتها.
ديدگاه فلسفي ماتسوشيتا
انسان به طور ذاتي موجودي خوب و مسئول است.
نژاد انسان براي رشد و پيشرفت، چه مادي و چه معنوي، ظرفيت بالايي از خود نشان داده است
انسان قدرت گزينش دارد.
ما داراي ظرفيت بكار بردن منابع مادي و فكري براي رويارويي با دشواريهاي زندگي در جهان هستيم. حل موضوعات دشوار، بيش از هر چيز به ذهن و شوق يادگيري نياز داريم.
]]>