در توصیف معمولی بودن

چرا هر چه علم بیش تر می شود حزن هم بیش تر می شود؟
مارس 31, 2025

در توصیف معمولی بودن

نوشته : دکتر سعید صیاد

جامعه در یک توزیع نرمال همیشه بهترین ها و بدترین ها رو ملاک قرار می دهد کسی که آواز خوبی می خواند؛ دختری که جایزه خوبی می برد. هنرپیشه ای که مورد تفقد قرار می گیرد؛ ورزشکاری که مورد تشویق میلیونها نفر قرار میگیرد. جامعه امروز جامعه ترین هاست موفقیت یعنی پیوستن به باشگاه پولدارترینها، قدرتمندترین ها و مشهورترین ها. اخبار فقط بهترینها و بدترینها را به ما می گوید به همین دلیل است که همه مردم تلاش می کنند که جزو بهترینها باشند. تا از قافله جا نمانند.

در افواه عمومی زندگی متوسط نه تنها جذابیتی ندارد، بلکه در واقع خودش نشانه شکست است. .در صورتی که 99درصد مردم در وسط نمودار هستند. معمولی بودن مهم است ؛ هیچ کس از معمولی ها صحبت نمی کند. کتابها، فیلمها ، کلیپهایی که به دست ما میرسد همه بدنبال بهترینها هستند؛

جملات انگیزشی و نشئه کننده همچون قزل آلای درونت را بشناس، خاص باش؛ متفاوت باش؛ جملات مخربی هستند که فقط میتواند نقش مٌسکر و مستی را به ما تلقین کند؛ آیا این نوع نگاه ما را به توفیق می رساند؟

یک ویولونیست به نام جاشوا بل Joshua Bell یک آزمایش جالب توجه انجام میدهد در مترو واشنگتن بصورت ناشناس و نوازنده خیابانی 6 قطعه آهنگ که از سخت ترین ساخته های خودش بوده را با ویولونش که 3.5 میلیون دلار قیمتش بوده می نوازد طی یک ساعت فقط 32 دلار جمع می کند!! در صورتی که در کنسرت هایش برای هر دقیقه 1000 دلار درآمد می تواند داشته باشد، علت چیست؟ چون این فرد را یک نوازنده دوره گرد معمولی می بینیم و چنین موضوع درخشانی در بین روزمرگی ما دفن می شود. امور به ظاهر معمولی ما همینطور هستند گاهی درخشانترین اتفاقات در معمولی ترین چیزها هستند ولی ما آنها را فراموش می کنیم و بدنبال زندگی ایده آل هستیم ؛ بخاطر توجه به بهترینها زندگی خوب امروز را از دست می دهیم.

با همه این تفاسیر مجموعه ای از پژوهش‌های جدید در باره خوشبختی و رضایت از زندگی، تصویری متفاوت ارائه میکنند. تحقیقی که داده های هفتاد سال از زندگی آمریکاییان را تحلیل کرده است به این نتیجه رسیده است که ارتباط چندانی بین شغل‌های پردرآمد با وجهه بالا با رضایت از زندگی ، طول عمر و میزان سلامت وجود ندارد.

پژوهش‌های زیادی در دهه اخیر انجام شده است که ویژگی‌های شخصیتی همچون کمال گرایی، بلند پروازی و میر به قدرت می‌تواند زمینه ساز فرسودگی، افسردگی و اضطراب باشند.در همین حال، اموری که بطور قطع موجب افزایش حس خوشبختی و بهزیستی می شوند؛ همچون بودن در اجتماع ؛ گردش در طبیعت, تحرک بدنی ؛ ذهن آگاهی؛ رشد شخصی و آموختن اغلب اموری بی اهمیت و بی مایه تلقی می شوند که فقط افراد غیرموفق و عاطل و باطل برای آنها وقت دارند.

 در دورانی که سرشلوغی مایه فخر است اولویت دادن به آرامش و لذت جسارت می خواهد.اما چطور می توانیم در زندگی قناعت پیشه کنیم وقتی که دنیا هنوز غرق از اشتیاق بیشترین هاست؟ اورام آلپرت نویسنده کتاب “زندگی خوب و بسنده” می گوید: باید فلسفه صرفاً خوب و بسنده بودن برخی جنبه های زندگی را بپذیریم.

ممکن است گاهی ایفای نقشی در پشت صحنه را قبول کنیم به جای اینکه به دنبال کسب اعتبار و چهره شدن باشیم، یا یک سرگرمی را فقط به قصد تفریح و لذت پی بگیریم، یا سعی کنیم به خاطر بسپاریم که چیزهایی مثل بودن در کنار عزیزانمان، کاهلانه یا کم ارزش نیستند، بلکه مهمتر و حیاتی و شگفت انگیزترند.

در پذیرندگی باید بپذیریم امور معمولی شاید مهمترین عناصر جهان هستند. اگر معنایی برای زندگی پیدا نکنیم زندگی یک قبر رو کار است. زندگی شستن یک بشقاب است منتظر بهترینها نباشیم. روش مینیمالیست : گزیده؛ کم , درست و مناسب انتخاب کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *