نوشته: دکتر صیاد
در خبرگزاریها لیست دریافتی مربیان و بازیکنان لیگ برتر اعلام گردید ، با مطالعه این خبر ناخودآگاه به یاد حقوق مدیران افتادم که این همه جنگ و جدل در کشور درست کرد و موضوع تا بالاترین مقام اجرایی و قضایی کشیده شد ،که پس لرزه های آن همچنان پابرجاست.
در لیست اعلام شده مبالغ بشرح ذیل است:( بدلیل مطول بودن لیست صرفاً مبالغ برخی از افراد فهرست شده است)
الف_ مربیان:
🔸برانکو ایوانکوویچ سرمربی پرسپولیس ۲میلیارد و ۱۹۰ میلیون تومان
🔸علیرضا منصوریان سرمربی استقلال یک میلیارد تومان
🔸امیر قلعهنویی سرمربی تراکتورسازی تبریز یک میلیارد و پانصد میلیون تومان
🔸علی دایی سرمربی نفت یک میلیارد و ۱۲۰میلیون تومان
🔸یحیی گلمحمدی سرمربی ذوب آهن یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان
ب_ بازیکنان:
🔹علیرضا بیرانوند، ۹۵۰ میلیون تومان
🔹مهدی طارمی، ۹۰۰میلیون تومان
🔹سید جلال حسینی، ۷۰۰میلیون تومان
🔹امید ابراهیمی، یک میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان
🔹خسرو حیدری، یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان
🔹سید مهدی رحمتی، یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان
🔹محمدامین حاج محمدی، یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان
و …….
حال بد نیست بررسی کنیم که این پول برای چه مدت به حضرات تقدیم می گردد، طبق تقویم ارائه شده در سال جاری بازیها از ۶ مرداد ماه شروع شده و تا اردیبهشت ماه سال ۹۶ ادامه خواهد داشت یعنی این حقوق در بهترین حالت مربوط به ۸ ماه بوده و عملاً برای ۱۵ بازی پرداخت می گردد.البته مردم ایران می دانند که نیاز نیست آقایان هر روز از ساعت ۸ تا ۱۶ سرکار باشند بنابراین به جای معیار ماهیانه بایستی تعداد تمرینات و بازیها را ملاک پرداخت قرار دهیم.
در حال حاضر حقوق کارگران طبق قانون وزارت کار ماهانه ۸۱۲ هزار تومان اعلام گردیده است.به بیان دیگر این میزان حقوق برای هفته ای ۴۴ ساعت کار در نظر گرفته شده است، با یک مقایسه سرانگشتی می توان به اختلاف نجومی که بین حقوقها وجود دارد پی برد.
مقایسه دیگری نیز می توان انجام داد مقایسه بین کار یک مترجم ، نویسنده و یک فوتبالیست یا یک مربی معزز فوتبال .
یک فوتبالیست در پایین ترین رده از يك نويسنده در عاليترين درجه ، سه هزار برابر بيشتر دستمزد ميگيرد؟ [دقت كنيد كه اين سه هزار برابر اصلا اغراق نيست و عين واقعيت است و بعد توضيح خواهم داد].
نويسندهاي را ميشناسم كه كتابي با عنوان «اقتصاد كوچه»* منتشر كرده است، اين كتاب گزارشي است از ۲۰۰ سال وضعيت پول ملي ، هزينههاي زندگي و دستمزدها از ابتداي درگذشت كريمخان زند و روي كار آمدن قاجار تا پايان حكومت پهلوي.*
يعني نويسنده (مجيد پورشافعي) از سال ۱۱۵۷ تا ۱۳۵۷ خورشيدي را مورد بررسي قرار داده و نرخ اجناس و كالاهاي مصرفي خانوار ايراني در طول اين دوران بلند را ريز به ریز از منابع گوناگون تاريخي بيرون كشيده و يك به يك را توضيح داده كه روايتي است مستند از سفره و سراي ساده دهقانان، كارگران، كارمندان، پيشهوران و نه سطح زندگي شاهزادگان، وزيران، دولتمردان و صاحبان ثروت.
براي درك مشقتي كه این محقق و نویسنده دچار شده تا گزارش متقن، دقيق، كامل و جامع از وضعيت زندگي مردمان عادي در كوچهپسكوچههاي اين آب و خاك در اين دوران ۲۰۰ ساله ارائه كند، كافي است بدانيم كه بيش از ۱۸۹ كتاب مهم، زندگينامه و سفرنامه تاريخي مورد بررسي و جستوجو واقع شده و ۱۳ روزنامه و نشريه از سال ۱۳۰۴ به اين سو ورق به ورق مورد مطالعه قرار گرفته و دهها حكم استخدامي دولتي بررسي شده تا نكتهاي از قلم نيفتد.
نتيجه اين تلاش و جستوجوی علمی و تاریخی كه بيش از سه سال طول كشيده كتابي است با حجم ۳۰۶ صفحه كه ميتوان در آن مثلا قيمت يك خروار گندم، جو، عدس، لوبيا، ذرت و برنج يا قيمت انگور، خربزه، هندوانه، زردآلو، بادام، گردو يا سبزيجات، لبنيات، گوشت، زمين، خانه و مصالح ساختماني و قدرت برابري پول ملي ايران با ارزهاي خارجي مثل ليره و استرلينگ يا دستمزد كارگر از ابتداي دوران قاجار تا پايان دوران پهلوي را يافت و به دلايل تاريخي بالا يا پايين رفتن قيمتها دقت كرد.
نويسنده براي يافتن اين الماسهاي گرانبها در تاريكخانه تاريخ زحمات زيادي متقبل شده و به گفته خودش تنها براي يافتن قيمتها از سال ۱۳۰۴ به اين سو ماهها در آرشيو كتابخانه آستان قدس رضوي تمام صفحات روزنامههاي اطلاعات و كيهان را از ابتداي انتشار صفحه به صفحه نگاه كرده و از اين بابت و به جهت گرد و غبار ناشي از كهنگي روزنامهها دچار مشكل سينه و ريه شده و چند هفته را به درمان خود سپري كرده است.
نكته دردناك ماجرا اين است كه نويسنده محترم براي اين اثر ارزشمند تنها حدود ۳۵۰ هزار تومان حقالتاليف گرفته است.
سه سال تحقيق و تاليف و دو سال اصلاح و انتظار براي چاپ و نشر كتابي با حجم ۳۰۶ صفحه براي دريافت دستمزد ۳۵۰ هزار تومان به كدام محقق، نويسنده، پژوهشگر و علاقهمندي انگيزه فعاليت ميدهد؟!
در حالي كه يك نويسنده براي تاليف يك كتاب ۳۵۰ هزار تومان دستمزد دريافت ميكند براساس آماری که در ابتدای این مقال ارائه شد میانگین حقوقی که بازیکنان دریافت خواهند کرد بالغ بر یک میلیارد تومان است؛ يعني سه هزار برابر يك محقق و نویسنده!!!!
در خبرآنلاین گزارشی را با عنوان ” دریافتی بازیکنان پرسپولیس بر اساس دقایق حضور در زمین” ارائه نموده که مطالب جالبی در آن ذکر گردیده است از جمله اینکه برخی از بازیکنان حتی یک دقیقه بازی نکردند ولیکن ۹۶ میلیون تومان دریافت کرده بودند نکته مهم دیگری که در گزارش ذکر گردیده اینکه یکی از هافبکهای پرسپولیس به ازای هر دقیقه حضور در زمین، ۱۵ میلیون تومان دریافت کرده که بر اساس حداقل حقوق تعیین شده از سوی دولت، دریافتی هر دقیقه بازی او معادل دو سال حقوق یک کارگر ساده است.
هر کسی که از این موضوع مطلع می شود متاسف خواهد شد، آيا فكر كردهايم ادامه اين وضعيت چه تاثيری بر علم، دانش، فرهنگ و انديشه ايران خواهد گذاشت و چه بلوايي ناشي از تزريق گسترده پول بر مستطیل سبز به وجود خواهد آورد؟ آيا فسادهايي كه از چنين پديدهاي بروز مييابد، و يافته، ما را بر آن نميدارد كه اندكي در اين فرايند تجديدنظر كنيم؟
وقتي نويسندهاي بعد از چند سال زحمت، سختي و كوشش با هزار زحمت و عبور از هفتخوان موقعيتهاي خطير فقط ۳۵۰ هزار تومان بابت ۱۰ درصد پشت جلد دريافت ميكند بايد هم انتظار داشت وضعيت علم، پژوهش، فرهنگ، مطالعه، توليد فكر و انديشه اينقدر در جامعه افت كند ؛ اصلا طرف مطالعه كند كه چه چيزي به دست بياورد، سالها وقت خود را صرف پژوهش كند كه آخرالامر براي رتق و فتق زندگي عادي خودش دچار مشكل شود؟
بديهي است كه انحرافي در تخصيص منابع صورت گرفته است و سياستگذاران ما اشتباه كردهاند؛ اشتباهي مهلك، كه اگر نه امروز، قطعا فردا صداي انفجار جهل مدرن را خواهند شنيد.
اين مقوله معوج، ارتباطي به اين دولت و آن دولت هم ندارد. ديرزماني است كه شومنها با طراري و ترفند خود را به مثابه مراجع كامل اجتماعي عرضه كردهاند و ميداندار شدهاند.
شاید گفته شود در همه دنیا چنین است و فوتبالیست ها پول های کلان می گیرند. اما باید به این نکته توجه شود که در کشورهایی که فوتبالیست ها دستمزدهای کلان می گیرند ، پولی که آنها داده می شود ، از محل درآمد باشگاه های بخش خصوصی است اما ريال به ريال پولي كه در فوتبال ایران هزينه ميشود متعلق به بيتالمال و آحاد جامعه است زيرا اكثر قريب به اتفاق، يا به تعبيري، همه باشگاههاي ايراني به بودجه شركتهاي دولتي يا شبه دولتي وابستهاندكه از بودجه عمومي ارتزاق ميكنند.
وانگهی اگر قرار است در پول دادن به فوتبالیست ها مانند خارجی ها عمل کنیم ، چرا در سایر امور مانند تخصیص منابع به پژوهشگران و نویسندگان مانند آنها عمل نمی کنیم؟
چه اشكالي دارد كه شركتهاي دولتي همانقدر كه پز باشگاه فوتبال خود را ميدهند و براي آن هزينه ميكنند به « باشگاه دانش، خرد و هنر» خود نيز توجه كنند و بخشي از اعتبارات كلان خود را به سمت دانشمندان و پژوهشگران سوق دهند؟
اي كاش براي مديران ما سقوط سهمناك تيراژ كتاب ، كم اهمیت تر از سقوط يك تيم در جدول ليگ برتر نبود.
راستي مديران ما چقدر كتاب ميخوانند و چقدر فوتبال نگاه ميكنند؟