در توصیف معمولی بودن
آوریل 1, 2025
نام این مرد را به خاطر بسپارید
سال ۱۹۸۳ رادارهای شوروی پنج موشک هستهای آمریکایی رو که به سمت مسکو میاومدن، شناسایی کردن بشریت فقط چند ثانیه با فاجعه فاصله داشت. همه قوانین شوروی میگفتن باید فوراً جواب بدن. ولی استانیسلاو پتروف یه چیز عجیب دید.
۲۶ سپتامبر ۱۹۸۳. بعد از نیمهشب.سرهنگ دوم استانیسلاو پتروف، که به جای همکار بیمارش در سنگر فرماندهی هستهای شوروی در سرپوخوف-۱۵ مشغول بود، اصلاً قرار نبود اونجا باشه. اما بعد یه اتفاق غیرقابلتصور رخ داد…
هشدار پرتاب:یک موشک آمریکایی صفحه کامپیوتر با رنگ قرمز خونین چشمک میزد. بعد: دو موشک… سه… چهار… پنج. همه به سمت شهرهای بزرگ شوروی. ۲۵ دقیقه تا برخورد. ۲۰۰ میلیون روس در آستانه مرگ. پروتکل فقط یک چیز میگفت…
دکترین هستهای شوروی به شکل وحشتناکی ساده بود:شناسایی = تلافی. فوراً.بدون بحث. بدون تأیید. همهچیز رو پرتاب کن. دست پتروف به سمت تلفنی رفت که میتونست تمدن رو نابود کنه. اما بعد یه چیز عجیب توجهش رو جلب کرد…
چرا فقط پنج موشک؟»آمریکا بیش از ۱۰۰۰ موشک قارهپیما داشت. چرا آخرالزمان رو با فقط پنج موشک شروع کنه؟ سیستم تشخیص جدید ۳ میلیارد دلار هزینه برده بود. پیشرفتهترین. بینقص.ولی حس درونی پتروف فریاد میزد: یه چیزی درست نیست. فقط چند ثانیه برای تصمیمگیری داشت…
پتروف کاری غیرقابلتصور کرد. بدون مدرک و بدون اجازه، اعلام کرد که این یه هشدار اشتباهه.ا گه اشتباه میکرد؟ ۲۰۰ میلیون روس کشته میشدن. اعدام خودش هم حتمی بود. همه تو اتاق نفسشون رو حبس کرده بودن. هر لحظه امکان برخورد وجود داشت…
هیچی.نه انفجاری، نه موشکی، نه مرگی. «حمله» فقط نور خورشید بود که از ابرها منعکس شده و ماهوارههای شوروی رو گول زده بود. پتروف فقط با حس درونیش جلوی فاجعه هستهای رو گرفت. فکر میکنید قهرمان شد؟…
ابتدا، سکوتی شوکهکننده از مسکو. بعد سؤالها شروع شد:«کی به تو اجازه تصمیمگیری داد؟» «تو پروتکل مستقیم رو نقض کردی.» «تو نقصهای حیاتی سیستم رو افشا کردی.» مردی که دنیا رو نجات داده بود، حالا یه مشکل شده بود…
ارتش دو گزینه داشت:
۱. اعتراف کنه که سیستم ۳سه میلیارد دلاریشون نزدیک بود بشریت رو نابود کنه.
۲. پتروف رو نابود کنه.
فکر میکنید کدوم رو انتخاب کردن؟ اون رو منتقل کردن. تو لیست سیاه گذاشتن. حرفهاش نابود شد. سرپوش گذاشتن فوراً شروع شد…
سال ۱۹۸۴ پتروف مجبور به بازنشستگی زودهنگام شد. حقوق بازنشستگی ناچیز. بدون تقدیر. بدون تشکر. در حالی که دنیا در دهههای ۸۰ و ۹۰ مشغول خوشگذرونی بود، مردی که دنیا رو نجات داده بود، حتی پول دارو نداشت. اتحاد جماهیر شوروی کل ماجرا رو محرمانه اعلام کرد…
حقیقت فقط بعد از فروپاشی شوروی رو شد. اون موقع پتروف توی فقر زندگی میکرد. تلخ. فراموششده. چند سازمان غربی چند جایزه نمادین بهش دادن، ولی خیلی دیر شده بود.سال ۲۰۱۷، تنها از دنیا رفت. دنیا بهسختی متوجه شد…
آخرین کلمات پتروف قلبمو به درد میاره: «من فقط داشتم کارمو انجام میدادم.»او. کارش این نبود که جنگ هستهای راه بندازه. اون از انجام کارش سر باز زد. همین سرپیچی، ۵ میلیارد نفر رو نجات داد. بعضی وقتا قهرمانا کساییان که وقتی دنیا میگه «آره»، اونا میگن «نه»…