مقايسه چارچوبهای معماری سازمانی

مديريت دانش در سازمانهاي يادگيرنده
می 27, 2011
شش‌سيگما چيست ؟
می 27, 2011

چكيده:  در عصري كه شتاب فزاينده تحولات و پيچيدگيها در تمام عرصه‌هاي زندگي و سيستمهاي اجتماعي، راه يافته است و فناوري اطلاعات سبب پيدايي الگوهاي نويني از كسب و كار و تعاملات اجتماعي شده است، سازمانها با چالشهاي جدي روبه‌رويند كه براي همگامي و يا رهبري در عصر تحول، به برنامه‌ريزي و بازنگري خود نياز دارند. در اين مقايسه سعي مي‌شود چارچوبهاي مختلف معماري سازمان از ابتداي پايه گذاري معرفي شده، سپس مقايسه و نقاط قوت و ضعف هر يك بيان ‌شود. همچنين انواع ساختار سازمانها معرفي مي‌شوند تا هر سازمان به فراخور شرايط و نوع فعاليت خود چهارچوب معماري خود را انتخاب كند .

 

مقدمه
در دهه اخير، فعاليتهاي فراواني در مورد معماري سازمان و نيز روشها و استانداردهاي پياده‌سازي آن در سطح دنيا صورت گرفته است، به گونه‌اي كه در حال حاضر اغلب كشورهاي دنيا، معماري سازماني را به عنوان روشي استاندارد در شناخت وضع موجود سازمان، ترسيم وضع مطلوب و نيز تدوين برنامه گذار از وضع موجود به وضع مطلوب، پذيرفته اند و در برخي كشورها نظير امريكا اين كار به صورت قانوني و اجباري درآمده است كه اين موارد سه مرحله عمده برنامه ريزي معماري اطلاعات، در يك سازمان يا دولت به شمار مي‌آيند. براساس نظرسنجي‌هاي جهاني كه توسط انستيتوي توسعه معماري سازماني (IFED) انجام شده است موقعيت ايران از رديف هفدهم در جهان در سال 2003 به رديف هشتم جهان در سال 2004 ارتقا پيدا كرد و در سال 2004 مقام نخست را در خاورميانه داشته است. (صمدي اوانسر، 1384) سال 2007 بيستمين سال معماري سازماني بود. در مدت اين بيست سال متدلوژيها و چهارچوبهاي مختلفي براي معماري سازمان به وجود آمده است كه از جمله آنها مي‌توان به زكمن (Zachman)، توگاف (TOGAF)، فدرال (FEA) و گارتنر (Gartner) اشاره كرد. دراين مقاله ابتدا تعريفي از معماري سازمان ارائه مي‌شود و متدلوژيهاي مختلف معماريهاي سازمان كه چهار متدلوژي عمده ياد شده‌اند معرفي مي‌شوند، سپس به تعريف انواع ساختارها به اختصار مي‌پردازيم.

 

در ادامه مقايسه چهار چارچوب صورت مي‌پذيرد تا هر سازمان برحسب شرايط بتواند چارچوب مناسب را برگزيند.

1. معماري سازماني
معماري را، ساختاري بنيادين از سيستمها، اجزاء و ارتباطات دروني و بيروني و اصول حاكم بر طراحي و رشد آنها تعريف مي‌كنيم. سازمان در معماري سازماني، مي‌تواند شامل كل سازمان و يا بخشي متمايز در يك سازمان باشد. به طوركلي اصطلاح معماري سازماني (‌ENTERPRISE ARCHITECTURE) را مي‌توان چنين تعريف كرد: معماري سازماني عبارت است از يك نقشه سازماني كه ساختار ماموريت و اطلاعات مورد نياز سازمان و فناوريهاي لازم براي پشتيباني از آنها را تشريح كرده، فرايند گذار را براي پياده سازي اين فناوريها، تعريف مي‌كند. (جعفري و كلانتر، 1383)

 

2. هرم معماري سازمان
هرم معماري سازمان، شامل سه لايه از بالا به پايين به اين شرح است: لايه راهبردي، لايه ماموريتي يا عملياتي و لايه فناوري اطلاعات.

2-1. لايه راهبردي : بخشهايي از سازمان است كه موظف به سياستگذاري، تعيين هدفهاي دراز مدت، ارزشها،سياستها، راهبردها و برنامه ريزي كلان سازمان است. اين لايه، چشم اندازها ومعيارهاي سنجش كارايي و اثر بخشي لايه هاي پائين‌تر را تعيين مي‌كند. اسناد مربوط به اين لايه جزء وروديهاي فرايند معماري سازمان به حساب مي‌آيند.

2-2. لايه ماموريتي: شامل بخشهاي ماموريتي سازمان است كه شامل تمام فعاليتهاي سازمان، نظير توليد محصول يا ارائه خدمات را دربرمي‌گيرد و شامل سطوح مختلفي، مانند: مديريت عالي، مديريت مياني و عمليات است .

2-3. لايه فناوري اطلاعات و ارتباطات : اين لايه شامل تمامي فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي است كه سازمان در راستاي انجام فعاليتهاي لايه ماموريتي از آنها استفاده مي‌كند.
توجه به اين نكته مهم است كه بين معماري سازماني و متدلوژي‌هاي توليد سيستمهاي اطلاعاتي تفاوت وجود دارد. با وجود اينكه معماري سازماني ريشه در مباحث فناوري اطلاعات و ارتباطات دارد، ولي هدف اصلي، اعمال حاكميت راهبردي بر سازمان و ايجاد هماهنگي بين لايه هاي مختلف سازمان است.

 

3. انواع ساختارهاي سازماني

3-1. ساختار سنتي : اين ساختارها معمولا بر حسب نوع وظيفه بر سه دسته‌، نوع محصول، منطقه جغرافيايي تقسيم مي‌شوند. تهيه ساختارهاي سازماني بر حسب نوع فعاليت و نوع محصول از متداولترين روش‌هاي مورد استفاده سازمانها است. در ساختار مبتني بر وظيفه، فعاليتها بر حسب وجوه مشتركي كه دارند از پائين به بالا گروه‌بندي مي‌شوند. در ساختارهايي كه مبتني بر محصول‌اند، بخشهاي مختلف سازمان بر اساس نوع محصول، نوع خدمت و نوع كار طرحها يا برنامه هاي اصلي و يا برحسب مراكز سود، سازماندهي مي‌شوند و در سازمانهايي كه طبقه بندي بر مبناي منطقه جغرافيايي است تأکيد و توجه روي مشتريان و مصرف كنندگان قرار دارد. (رمضانيان و پوربخش، 1386)

3-2. ساختار نوين سازماني ( متناسب با عصر اطلاعات )
ساختار پروژه اي: به تعداد پروژه هاي موجود در سازمان مي‌توان واحدهاي مختلف ايجاد كرد، اين ساختار براي سازمانهايي مناسب است كه هدف و ماموريت آنها را مي‌توان در قالب پروژه و برنامه‌هايي مستقل عملي كرد .
ساختار ماتريسي: نوعي ساختار است كه بر اساس آن متخصصان از مراكز وظيفه اي مختلف دعوت مي‌شوند تا در يك گروه، با رهبري مديران پروژه فعاليت مشخصي را انجام دهند . در حال حاضر ساختارهاي ماتريسي به روايتي به ساختارهاي سنتي تعلق دارد، زيرا به طور همزمان داراي دو ساختار وظيفه‌اي و محصول مي‌شود كه براي سازمانهايي با تكنولوژي پيچيده محصولات گوناگون، مناسب است.
ساختار ماتريسي تخصصي و پروژه اي: در ساختار ماتريسي تخصصي، رئيس دايره سازمان، داراي اختيارات اصلي است و مديران طرح يا توليد، بايد فعاليتهاي خود را هماهنگ كنند؛ در حالي كه در ساختار ماتريسي پروژه اي، مدير پروژه عهده دار مسئوليتهاي اصلي است و مديران مراكز، تنها مي‌توانند كاركنان فني را در آن واحدها بگمارند و در صورت لزوم نظرها و مشورتهاي تخصصي بدهند. (منبع شماره4)
ساختار شبكه اي : ساختاري نوين است كه براي سازمانهاي مجازي، مناسب است.
ساختار فرايندي: ساختاري است كه در آن كاركناني كه داراي تخصصهاي ويژه هستند، در مراکز خبرگي قرار مي‌گيرند و در انجام كارهاي فرايندي در تيم كارفرايندي به مشاركت و كارهاي ابتكاري مي پردازند . در چنين ساختار، خبرگان بايستي داراي اطلاعات و اختيار تصميم‌گيري باشند.
در حال حاضر مديريتها به سمت مديريت فرايند پيش مي روند. با اين ديدگاه، مديريت به معني اداره كردن افراد و زير نظر داشتن آنها نيست، بلكه مدير اين گونه سازمانها در پي انجام تمام فعاليتهاي موثر يك فرايند است كه براي مشتري و تمام ذي‌نفعان ارزش ايجاد كند. (رمضانيان و پوربخش، 1386)

 

4. چارچوب‌هاي معماري سازمان
چارچوب‌هاي زيادي در مدت بيست سال اخير براي معماري سازمان به وجود آمده است كه در حال حاضر شايد در 90 درصد از مواقع، يكي از آنها استفاده مي‌شود :
4-1. چارچوب زكمن
نخستين بار در سال 1987 معماري سازمان توسط زكمن ارائه شد كه در اين مقاله مديريت پيچيدگيهاي سيستم هاي توزيع مطرح گرديد . زكمن بر اين باور بود كه موفقيت در كسب و كار، به سيستمهاي اطلاعاتي به گونه‌اي فزاينده وبه يك روش منظم براي مديريت آن سيستمها، بستگي دارد .

چارچوب زكمن ؛ يك چارچوب طبقه بندي است و زكمن رده بندي خود را در قالب صنعت ساختمان چنين بيان مي كند . در اين صنعت سازماندهي از دو بعد مورد بررسي قرار مي گيرد:

يك بعد ، بازيكنان مختلفي در بازي وجود دارند مثل صاحبان صنعت يا كساني كه براي پروژه هزينه مي كنند ؛ سازندگان ساختمان و كساني كه به گونه‌اي كلان، ساختمان را از هر نظر مكان يابي مي كنند. يك معمار ساختمان ابزارهاي مختلفي را براي هر يك از اين نقشها تدارك مي‌بيند. هر يك از بازيكنان اطلاعات كاملي را تقاضا مي‌كنند كه متفاوت از هم هستند. يك صاحبخانه، به شرح عملياتي مبسوطي از ساختمان علاقه مند است . سازنده به شرح گسترده‌اي از مواد و پروسه ساخت علاقه‌مند است. صاحب ساختمان به جايگاه ستونها در خانه كاري ندارد و سازنده به اينكه آفتاب از كدام طرف پنجره اتاق خواب طلوع كند، كاري ندارد.

اما بعد دوم، توجيه ساخت است. چه چيز ،چگونه ، كجا ، توسط چه كسي ، در چه زماني و چرايي پروژه؟ اين بعد از بعد نخست كاملا مستقل است . مثلا چه چيز، از نظر سازنده و صاحب كار متفاوت است‌. چارچوب زكمن شامل 6 جنبه عملياتي (‌داده ، تابع، شبكه ، مردم‌، زمان و انگيزه ) 6 لايه اصلي( برنامه ريز‌، صاحب ، طراح ، سازنده ، پيمانكار و سازمان ) است (منبع شماره 6). هر خانه از اين جدول، نشانگر زباني است كه بايد استفاده شود. براي مثال در خانه داده براي صاحب كسب و كار؛ نهادها و يا ارتباط بين نهادها در كسب و كار مطرح اند كه شامل داده هايي مثل : مشتريها ، محصولات و… مي‌باشند. اگر در سطح افقي اين جدول حركت كنيد، تعاريف مختلفي از سيستم را از جنبه هاي مختلف ملاحظه مي‌کنيد و اگر در سطح عمودي جدول حركت كنيد ( از بالا به پائين ) تمركز روي يك جنبه است ولي بازيكنان و يا به عبارتي واحدهاي درگير در سيستم تغيير مي‌كنند و نشان مي دهد هر يك از اين واحدهاي درگير در آن جنبه، چه نقشي دارند .

اما معايبي كه زكمن دارد اين است كه‌: اين رويه به تنهايي براي معماري سازمان كافي نيست. اين چارچوب يك پروسه گام به گام براي يك معماري جديد به وجود نمي‌آورد . همچنين كمك زيادي در تصميم‌گيري در اين مورد، كه آيا اين معماري بهترين است يا خير؟ نمي‌كند . همچنين روشي كه نياز براي معماري آتي را به ما نشان مي‌دهد، ارائه نمي‌كند.

4-2. چارچوب TOGAF
در اين متدولوژي، معماري سازمان به چهار گروه تقسيم مي‌شود : معماري كسب و كار، معماري درخواستها و نيازها‌، معماري داده و معماري تكنولوژي . معماري كسب و كار : پروسه هايي را كه كسب و كار براي رسيدن به هدفها مورد استفاده قرار مي دهند، تشريح مي كند. معماري نيازها‌: تشريح مي كند كه چگونه نيازها طراحي مي شوند و چگونه با يكديگر تعامل دارند. معماري داده: تشريح مي‌كند که داده هاي سازمان چگونه سازماندهي شده و قابل دسترسي‌اند. معماري تكنولوژي: به توصيف زيربناي نرم افزاري و سخت‌افزاري، كه نيازها و تعاملات آنها را پشتيباني مي‌كند، مي‌پردازد.
اين چارچوب بيشتر يك چارچوب توسعه معماري است كه به اختصار AMD (Architecture Development Method)iناميده مي‌شود، تا يك چارچوب معماري سازمان. اگر بخواهيم زكمن و TOGAF را در يك نگاه مقايسه كنيم، زكمن چگونگي دسته‌بندي آنچه را كه بايد معماري شود، مي‌گويد و TOGAF پروسه اي براي ايجاد آن را ارائه مي دهد. بنابراين TOGAF ، Zachman را كامل مي‌كند.

4-3. معماري سازمان فدرال FEA
در سال 1996 با تصويب قانون كلينجر کوهن (Clinger Cohen) همه بخشهاي دولت فدرال امريكا موظف به تدوين معماري سازماني خود شدند. اين قانون يك چارچوب يكپارچه براي ارتقا يا نگهداري فناوري موجود و كسب فناوري اطلاعاتي جديد براي رسيدن به هدفهاي راهبردي سازمان و مديريت منابع آن است. (منبع شماره 7)
در 6 فوريه سال 2002 توسعه معماري سازمان فدرال امريكا، تحت اداره مديريت و بودجه آغاز شد . هدف از اين تلاش، شناسايي فرصتها براي ساده سازي پروسه‌ها و يكسان سازي كار از راه خدمات و درون همه شاخه‌هاي كسب وكار دولت فدرال بود. خروجي اين تلاش، يك دولت مشتري‌مدار و شهروندمدار بود كه سرمايه‌گذاريها روي تكنولوژي را براي رسيدن به خروجيهاي بهتر كه آرمان و ماموريت سازمان است، بيشتر سازد. (منبع شماره 8)
اين چارچوب كاملترين چارچوب است كه تاكنون درباره آن بحث شده است، اين چارچوب داراي پنج الگوي مرجع است كه عبارتند از: كسب و كار ،خدمات ، اجزاء ، تكنيك و داده. همه اين پنج الگو براي ايجاد يك زبان مشترك‌اند.
به طور خلاصه، هدفهاي پنج الگوي مرجع در FEA عبارتنداز: عبارتهاي استاندارد و تعريفها براي ابعاد معماري سازمان، به گونه‌اي كه همكاري و ارتباط بين دولت فدرال را آسان سازد. اين الگوها عبارتند از : الگوي مرجع كسب و كار (‌BRM ): كه يك ديد كسب و كاري از وظايف مختلف دولت فدرال را ارئه مي‌دهد؛ مثل مديريت منابع آبي كه يكي از زيرمسئوليتهاي ( زير توابع ) منابع طبيعي است و يكي از شاخه‌هاي كاري از خدمات وسيع براي نواحي كسب و كار شهروندان است. الگوي مرجعي اجزاء (CRM): ديد IT از سيستمهايي كه مي‌توانند جنبه عملياتي كسب وكار را پشتيباني‌ كنند. الگوي مرجع تكنيكي (TRM‌): تكنولوژيها و استانداردهاي مختلفي را كه مي‌توانند براي ساخت سيستمهاي IT استفاده شوند را تعريف مي‌كنند . الگوي مرجع داده (‌DRM): روشهاي استاندارد توصيف داده را تعريف مي‌كند. الگوي مرجع ارزيابي ( PRM): روشهاي استاندارد از توصيف مقدار (‌ارزش ) به وجود آمده به وسيله معماري سازمان را تعريف مي‌كند. (Roger,2007)

4-3-1. فرايند FEA :
پروسه FEA به طور ابتدايي روي معماري يك بخش، به عنوان زير مجموعه‌اي از سازمان متمركز مي‌شود. پروسه توسعه معماري بخش بندي شده سازمان در چهار گام انجام مي‌پذيرد:
1. آناليز معماري : چشم انداز آسان و مختصر براي هربخش سازمان تعيين مي‌كند و به برنامه سازمان مرتبط مي‌سازد‌.
2. شرح ساختار معماري : تعيين معماري مورد انتظار براي بخش سازماني، مستند كردن هدفهاي عملكرد ،طراحي آلترناتيوها و توسعه معماري سازمان براي هربخش، شامل: معماري كسب و كار، داده، خدمات و تكنولوژيها .
3 . تعيين استراتژي سرمايه گذاري و سرمايه ثابت و در نظر گرفتن پروژه هايي كه سرمايه گذاري خواهد شد.
4 . تعيين پروژه‌هاي اجرايي برنامه مديريت برنامه ها ؛ ايجاد يك برنامه براي مديريت و اجراي پروژه ها و معيارهاي عملكرد كه موفقيت پروژه را ارزيابي كند‌. اندازه گيري موفقيت FEA در سه گروه رتبه بندي مي‌شود : گروه سبز، زرد، قرمز و گروه سبز براي مراكزي كه هم از معماري استفاده مي‌كنند و هم نتيجه خوبي از معماري بخشي ارائه مي دهند. زردها در يكي از نواحي رضايت بخش هستند و رنگ قرمز براي مراكز خدمات دهي كه معماري ندارند يا از معماري انجام شده، استفاده موثري نمي‌كنند .

4-4. چارچوب Gartner
اين چارچوب نه يك چارچوب طبقه‌بندي مثل زكمن و نه يك چارچوب فرايندي مثل TOGAF و نه يك چارچوب كامل مثل (FEA) است. بلكه چارچوب كاربردي است. (Gartner) يك مركز شناخته شده تحقيقات (IT ) و مشاور سازمانها در دنيا است. در سال 2005 گروه رقيب اين مركز با نام (Meta Group) به (Gartner) پيوست و دو مركز يكي شدند. روشهاي گروه Meta روي فرايند متمركز بود، در حالي كه روش (Gartner) روي چارچوب تمركز داشت. چارچوب معماري سازماني (Gartner) يك مفهوم كسب و كار، شامل استراتژي كسب وكار و گرايشهاي داخلي (سير وقايع داخلي) را كه مفهوم كلي براي معماري سازمان فراهم مي‌آورد، تعريف مي‌كند.
(Gartner) مدعي توسعه دست كم سه ديدگاه ( سه نظر ) به هم وابسته ( لازم و ملزوم ) است: نقطه نظر كسب‌وكار. نقطه نظر اطلاعات و نقطه نظر تكنولوژي. Gartner باور دارد كه هيچ معماري سازماني موثر نخواهد بود مگر اجرا شود و هيچ معماري سازماني اجرا نمي‌شود مگر چشم انداز آينده سازمان، رهنمودها و استانداردها در فرايندهاي تصميم گيري سازمان لحاظ شوند. (Loakin,2005) معماري سازماني از ديد (Gartner)يك استراتژي است، نه از نظر مهندسي، بلكه از نظر مقصد سازمان.
به عبارتي، مهمترين مورد از نظر Gartner اين است كه يك سازمان به كدامين سو در حال حركت است و چگونه به آنجا خواهد رسيد؟ بنابراين معماري سازمان‌يك فعل‌است، ‌نه ‌يك‌اسم. تاكنون چهار چارچوب معماري را تشريح كرديم. حال به مقايسه آنها مي‌پردازيم‌:

 

5. مقايسه چارچوب‌ها
چارچوب‌هاي مختلف داراي روشهاي مختلف‌اند. كدام يك مي‌تواند مناسب براي معماري يک سازمان خاصي باشد؟ براي اين انتخاب يك جواب وجود ندارد. بسته به شرايط و هدفها، رده‌بندي را به اين شكل تعريف مي‌كنيم. 1: ضعيف؛2 : نامناسب؛ 3 : قابل قبول(خوب)؛ 4: خيلي‌خوب. براساس تعريفها و مشخصات چارچوب‌ها، رده‌بندي چارچوبها در (جدول 1) خلاصه مي‌شود. چگونه مي‌توان چارچوب مناسب را انتخاب كرد ؟ در جدول، مواردي كه براي سازمان مناسب نيستند از رديفهاي جدول حذف مي‌شوند و مواردي كه براي سازمان مهم هستند، به عنوان رديف اضافه و براساس مشخصات متدلوژيها رده بندي مي‌شوند؛ بنابراين ضعفها و قوتهاي چارچوبها در راستاي هدفهاي سازمان با در نظر گرفتن نيازهاي سازمان مشخص مي‌شوند. در اين مورد مي‌توان مشاوران و متخصصان متدلوژي مناسب را برگزيد. بهترين روش، به كار بردن توام اين چارچوبها است. به عبارتي براي معماري هر بخش از سازمان يك چارچوب مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين مشاوري مورد نياز است كه به همه چارچوب‌ها آشنا باشد و در چارچوب مناسبتر، متخصص باشد. مي‌توان نتيجه اين جدول را براي هر بخش از سازمان با شرايط و محدوديتهاي موجود آن درنظر گرفت. بايد به اين نكته توجه داشت كه معماري سازمان يك راه است، نه يك مقصد. بنابراين معماري سازمان ارزشي ندارد، مگر اينكه كسب و كار واقعي سازمان را با سرعت ممكن مهيا سازد. يكي از مهمترين هدفهاي معماري سازمان اين است كه جنبه كسب و كار و تكنولوژي را توأمان در نظرآورد به گونه‌اي كه هر دو، در جهت هدفهاي سازمان كار كنند.

مزايايي كه از اثر اجراي معماري سازمان مي‌توانند عايد شركت شوند، عبارتند از: پيشرفت در استفاده از IT به منظور انعطاف پذيري كسب و كار، همكاري بيشتر بين گروههاي كسب و كار و IT ، تمركز بيشتر روي هدفهاي سازمان، ايجاد انگيزه بيشتر براي كاركنان سازمان با ديدن همبستگي مستقيم كارشان و موفقيت سازمان، كاهش دادن سيستمهاي اطلاعاتي ناموفق، كاهش پيچيدگي سيستمهاي IT‌، چابكي بيشتر سيستمهاي IT جديد، نزديكي ارتباط بين نتايج IT و نيازهاي كسب و كار سازمان.

 

نتيجه گيري
نتايج حاصل از مقايسه چارچوبهاي معماري سازمان مي‌تواند حاکي از آن باشد که نقطه شروع هر معماري سازمان؛ تحليل و آناليز سازمان است. به عبارتي بايستي به اين پرسش‌ها با تحليل پاسخ داد:
آيا سازمان در حاليكه ارزش ناكافي و نامناسبي ارائه مي‌شود هزينه زيادي براي سيستمهاي IT صرف مي‌كند؟ آيا IT باعث چابكي سازمان مي‌شود، يا چابكي سازمان را مي‌گيرد؟ آيا IT و كسب وكار با هم رشد مي‌كنند؟ مهمترين پرسش اين است كه آيا سازمان به گونه‌اي درست ملزم به حل اين مسائل است؟ و آيا اين الزام از سطوح بالاي سازمان مي‌آيند؟ اگر پاسخ به همه پرسش‌ها مثبت است، معماري سازمان راه حل شماست. سپس بايد چارچوب مناسب را براي معماري سازمان انتخاب كرد. در حال حاضر در دنيا به دنبال روشهايي براي کاهش پيچيدگيهاي معماري‌اند که پيشنهادي براي مطالعات آتي و در راستاي اين تحقيق است. بنابراين مرجع (شماره 10) پيشنهاد مي‌شود.

 

منابع

1. صمدي اوانسر، عسگر: مقدمه‌اي بر معماري سازمان ( ويژه مديران ) تهران : شوراي عالي اطلاع رساني، 1384
2. مصطفي‌جعفري، سيدكيانوش‌كلانتر: معماري سازمان برپايه فناوري اطلاعات و ارتباطات ماهنامه‌ تدبير شماره 143.
3. محمد‌رحيم‌رمضانيان و سيدحامدپوربخش: ساختارهاي‌جديد سازمان و مديريت فرايند، ماهنامه‌تدبيرشماره 187.
4. ساختارهاي نوين سازماني متناسب با عصر اطلاعات، سايت بازتاب، مديريت نوين
WWW.SAMAD BLOGFA . COM
5. Roger sessions, “ A comparison of the top four enterprise – Architecture Methodologies”, msdn, may 2007
6.www.zachmanInternational.com
7. http://fa.wikipedia.org
8.‌http://www.whitehose.gov/omf/egor
9. Anne laokin, “ Gartners Century Architecture Process and frame work help meet 215 st. Challenges” , 2005 Gartner, ID Number : G00133132
10. – Roger Sessions , Controlling Complexity in Enterprise Architectures , Object watch Inc , june 2007

 

_ مريم دانشمندمهر: دانشجوي دكتراي مهندسي صنايع و كارشناس در مركز مطالعات استراتژيك شركت ايران خودرو ديزل

]]>

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *