الگوهاي شبيه‌سازي آينده

روش های آینده نگری و آینده پژوهی
جولای 5, 2013
چرخه پارادايم
جولای 5, 2013

برنامه‌ريزان نياز به آگاهي از روش‌هايي دارند كه بتوانند در طرح‌ريزي بلندمدت از آنها استفاده كنند. اما روش‌هاي پيش‌بيني آينده كدام‌ها هستند؟ آيا واقعاً روش‌هاي ثابتي براي پيش‌بيني آينده وجود دارد؟ اگر وجود دارد، چگونه مي‌توان بهترين آنها را با توجه به شرايط و نيازهاي ويژه انتخاب كرد و كدام روش براي طرح‌ريزي بلندمدت استراتژي‌ها مناسب‌تر است؟مطالعة آينده، آينده‌شناسي، آينده‌نگري، آينده‌گرايي، پژوهش‌هاي آينده و واژه‌هاي مشابه، اشاره به مطالعاتي دارند كه سعي مي‌كند به اين سؤالات پاسخ دهد.


يكي از متداول‌ترين روش‌هايي كه علم آينده‌نگري براي پيش‌بيني آينده از آن بهره مي‌برد، استفاده از الگوها و مدل‌هاي شبيه‌سازي آينده است. «مدوز» در اوايل دهه هشتاد، از روش مدل‌سازي رياضي و الگوهاي شبيه‌سازي براي درك بهتر علل و پيامدهاي رشد جمعيت جهاني، و گسترش جنبه‌هاي فيزيكي توليد اقتصادي جهان استفاده كرد. وي توسط الگوي شبيه‌سازي كامپيوتري خود، موسوم به جهان 3 چنين نتيجه گيري کرد که: «اگرروندهاي رشد فعلي در جمعيت جهاني، صنعتي شدن، آلودگي، توليد مواد غذايي، و تهي‌شدن منابع به طور تغييرناپذيري ادامه يابد، به محدوديت‌هاي رشد اين كره در ظرف مدت صدسال آينده خواهيم رسيد.
محتمل‌ترين پيامد اضمحلال غيرقابل كنترل در ظرفيت‌هاي جمعيتي و صنعتي خواهد بود.» اما حالا ببينيم يك مدل شبيه‌سازي چيست؟ مدل يا الگو يك نمونة ساده شده از واقعيت است. تمام الگوها انتزاعي و خيالي هستند، و برخي از عوامل در آنها وارد مي‌شوند، و برخي ديگر خارج نگه داشته مي‌شوند. الگوها و مدلها مي‌توانند شامل تصويرهاي ذهني، نمايش‌هاي گرافيكي، نمايش‌هاي بياني، و يا نمايش‌هاي رياضي از واقعيت باشند. پس الگوها و مدل‌ها اشارة ضمني به تصوير ايستاي واقعيت مي‌كنند، اما شبيه‌سازي بر تقليدي از رفتار يك سيستم در دورة زماني خاص يا بر نمايشي پويا دلالت دارد. شبيه‌سازي به روابط، تابع‌بودن، علت و معلولي‌بودن اشاره مي‌كند. با تركيب مفاهيم الگو و شبيه‌سازي ما به نمايش خيالي و انتزاعي يك سيستم دستيابي پيدا مي‌كنيم كه از آن مي‌توانيم رفتار آن سيستم را در يک دورة زماني خاص استنباط كنيم.
يك الگوي شبيه‌سازي، سيستم اقتصادي، اجتماعي يا سياسي مورد مطالعه را به صورت يك سري متغيرهاي رياضي و تعدادي رابطه‌هاي آشكار بين اين متغيرها نشان داده و مورد تقليد قرار مي‌دهد. اين رابطه‌ها كافي است كه تغيير در متغيرهاي الگو را در طول مدت خاصي معيين كنند. بنابراين قابل تحليل توسط كامپيوتر هستند و معمولاً هم توسط يك كامپيوتر اين اعمال انجام مي‌پذيرد. زماني كه يك الگو ساخته مي‌شود، فرصتي براي پژوهشگر پيش مي‌آيد تا فرضيه‌هاي گوناگوني راتشكيل داده، و آنها را مورد آزمون قرار ‌دهد. يك مزيت الگوهاي شبيه‌سازي اينست كه پس از اينكه ساخته شدند، مي‌توانيم به سرعت و به راحتي داده‌ها را تحليل كنيم. اما متآسفانه هيچ روش كاملي وجود ندارد كه بتوانيم يك الگوي آينده‌نگر را در مقابل واقعيت‌ها آزمايش كنيم، زيرا آن واقعيت‌ها هنوز به وجود نيامده‌اند. برخي از پژوهشگران پيشنهاد كرده‌اند كه درستي يا نادرستي چنين الگويي را مي‌توانيم با آزمايش آن در برابر داده‌هاي تاريخي تعيين كنيم. اين نوع آزمون ضريب اطمينان در توانايي پيش بيني الگويي در كوتاه مدت را افزايش مي‌دهد، اما به عنوان وسيله‌اي براي پيش بيني بلندمدت دچار همان محدوديت‌هاي روش قياس ‌گيري روند مي‌شود.
در واقع، اين نوع آزمون بر پايه اين فرض استوار است كه همة پارامترهايي كه الگو را تشكيل مي‌دهند در آينده به همان صورت گذشته تغيير خواهند كرد. ساختن الگوهاي جهاني كه حدود بيست و پنج سال پيش آغاز شد تا ماهيت و عظمت مشكلات جهاني را كه انتظار مي‌رفت در سيستم‌هاي اقتصادي و اجتماعي آينده پديدار شوند، شناسايي كرده و توجه برنامه‌ريزان استراتژي‌هاي ملي را به مخاطرات ناشي از ناديده‌انگاشتن چنين مشكلاتي معطوف دارند، هنوز هم ادامه دارد. بايد توجه داشته باشيم كه آينده‌نگرها در مورد نظام جهاني در آيندة بشر به توافق نرسيده‌اند. دو پژوهشگر پس از مصاحبه با هفده آينده‌نگر درمورد آيندة جهان به نتايجي رسيده‌اند كه بعضي از آنها عبارتند از: پايان نفت به عنوان منبع برتر انرژي در 20 تا 50 سال آينده كه كليد انتقال به ساير منابع انرژي مي‌شود. بيشتر آينده‌نگران مورد مصاحبه معتقدند اين مرحله انتقال بسيار پرفراز و نشيب بوده، و براي مدتي شايد رشد اقتصادي رابه كندي بكشاند تا اينكه مرحله كامل شود. تقريباً تمام آينده‌نگران افول اقتصادي، و شايد نظامي آمريكا را پيش‌بيني كردند. اگرچه براي برخي از آنان اين اضمحلال آشكار است، و براي گروهي ديگر اين تنزل نسبي خواهد بود تا مطلق.
در چهار زمينة مربوط به مسائل جهاني زير تقريباً تمام آينده‌نگران ابراز نگراني يا عدم اطمينان كرده‌اند:
الف) رشد جمعيت دنيا، و اينكه دنياي 8 تا 10 ميلياردي چه شكلي خواهد بود؟
ب) آيا آمريكا براي مدت طولاني قادر خواهد بود كه از زيرساختارهاي نظامي خود در سطوح فعلي نگهداري كند؟
ج) آينده آفريقا ملالت‌انگيز تصور مي‌شود. اگرچه هيچ‌كدام از آينده‌نگران چشم‌انداز اين قاره را به طور كامل تحليل نكرده‌اند، ولي آنچه كه باعث نگراني آنها مي‌شود اينست كه آيا كسي مي‌تواند اين قاره را از مصيبت غيرقابل اجتناب نجات دهد؟
د) نفوذ ارزش‌هاي اجتماعي بر رويدادها. به دلايل بسياري (از جمله ايدئولوژي و ساير خصوصيات فردي پژوهشگران) پيش‌بيني‌هاي متفاوتي از آينده شده است.
بنابراين، استفاده از يك روش مشترك به طور حتم باعث نمي‌شود كه دو فرد پژوهشگر به يك نتيجة واحد برسند. به طور نمونه، پژوهشگران جهان سومي نيز عموماً معتقدند كه در سطح بين‌المللي حركتي آهسته، ولي تغييرپذير از ساختار قدرت نظامي و سياسي به ساختاري كه در آن تعداد بيشتري مراكز قدرت وجود خواهند داشت، آغاز گرديده است.
اما اين ساختار جديد هم به نفع كشورهاي كوچك‌تر نخواهد بود. برنامه‌ريزان و مديران استراتژيك در مورد آينده، بر مبناي دو فرضيه تفكر مي‌كردند:
الف- آينده شبيه گذشت خواهد بود و در نتيجه اهداف مديريت را مي‌توان بر پايه روند گذشته محاسبه كرد. و
ب) آينده را مي توان با دقت پيش‌بيني كرد، و لذا اهداف مديريت را بر اساس پيش‌بيني‌هاي ثابت مي‌توان استوار كرد.
اكنون آشكار گرديده است كه هر دو فرضيه بالا هميشه صحيح نبوده، و مديران و برنامه‌ريزان استراتژيك به رغم اينكه امكان دارد نتوانند آينده را پيش‌بيني كنند بايد راه‌هايي را برگزينند كه دستيابي به نتايج بهتري را ميسر سازند. در چنين شرايطي، روش‌هاي كمي و كيفي پويايي كه داراي زنجيرة بازخور هستند براي تعيين اهداف مديريت، و برنامه‌ريزي بهتر در محيطي تغييرپذير مناسب‌تر از تكنيك‌هاي انعطاف‌پذيري هستند كه صرفاً بر پاية روندهاي گذشته و پيش‌بيني‌هاي آماري بنا شده‌اند.
 

]]>

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *