تحقیق چیست؟

برنده ، برنده بينديشيد
می 18, 2012
بحران چيست؟
می 19, 2012

همة‌ شما با معني كلمة‌ تحقيق آشناييد و بارها آن را به كار برده و يا شنيده‌ايد.

گاهي مي‌گوييم:

باورهاي ديني خود را بايد با تحقيق به دست آوريم و تقليد كردن در اصول دين جايز نيست.

وقتي ديگر مي‌گوييم:

در هنگام پاسخ‌گويي به تقاضاي ازدواج، بايد در مورد شخصيت و خانوادة متقاضي تحقيق كرد.

گاهي نيز ادعا مي‌كنيم:

ميزان پيشرفت هر كشور، وابسته به ميزان تحقيق در آن كشور است.

در همة اين جملات، كلمة تحقيق را به كار برده‌ايم. اين كلمه، مانند كلمة‌ «حق» از ريشة «ح ق ق» است. اين ريشه به معني ثابت، استوار و مطابق با واقع است. بنا بر اين، «تحقيق» در لغت، به معني كشف حقيقت و رسيدن به كنه يك امر است.

آنچه در همة اين جملات مشترك است، روند دست‌يابي به يك حقيقت و پاسخ‌گويي به پرسشي در زمينة امري مجهول است. اما با وجود اين اشتراك، به نظر شما، آيا كلمة تحقيق در سه جملة‌ بالا دقيقا به يك معني است؟ بي‌شك پاسخ منفي است. در جملة اول، منظور از تحقيق،‌ يافتن اعتقاد صحيح، با استفاده از استدلال عقلي و منطقي است. تحقيق در جملة دوم، به معني بررسي و پرس و جو دربارة ويژگي‌ها و سوابق يك فرد است. تحقيق در جملة سوم به معني تحقيق علمي است. همان موضوعي كه در اين مباحث مي‌خواهيم دربارة‌ آن صحبت كنيم.

آيا مي‌دانيد با وجود يكسان بودن معني لغوي كلمه، علت اين اختلاف چيست؟ اين اختلاف معني از آنجا ناشي مي‌شود كه بسياري از كلمات، علاوه بر معناي لغوي، معنايي اصطلاحي نيز دارند. منظور از معناي اصطلاحي، معنايي است كه با به كار رفتن كلمه در مباحث مربوط به يك علم و يا در محيطي خاص، بر اثر قرارداد و يا كاربرد فراوان، براي يك كلمه پيدا مي‌شود و از آن پس، هر گاه آن كلمه در آن رشتة علمي و يا محيط خاص به كار رود، معناي جديد، مورد نظر خواهد بود؛ نه معناي لغوي. البته معمولا ميان معناي اصطلاحي و معناي لغوي، نوعي ارتباط وجود دارد.

يك نمونه از كاربرد كلمة تحقيق در معناي لغوي آن:

پاسخ‌گوئی به پرسش‌هاي مختلفي که در طول روز با آنها مواجه هستيد _ چه علمی و چه غير علمی _ مي‌تواند از نظر لغوي يك تحقيق شمرده شود.

مثلا برای خريد ماهی به ماهی‌فروشی می‌رويد و برای اطمينان از سالم بودن جنس، آزمايش‌هايی را روی آن انجام می‌دهيد .به عنوان مثال، انگشت خود را با فشار روی پوست ماهی قرار می‌دهيد. پس از چند ثانيه، انگشتتان را برمی‌داريد. اگر پوست ماهی به حالت اوليه بازگشت، می‌فهميد که ماهی تازه است؛ ولی اگر حالت فرورفتگی روی آن باقی ماند، از خريد ماهی صرف نظر می‌کنيد.

همين آزمايش ساده را مي‌توان از نظر لغوي تحقيق ناميد. زيرا اين كار برای کشف اين حقيقت است که آيا ماهی سالم است يا نه؟

اكنون اين پرسش مطرح است كه منظور ما از كلمة تحقيق در اين مباحث چيست؟ آيا مي‌توان  هر گونه تلاش براي پاسخ‌گويي به پرسش‌ها و مجهولات را «تحقيق علمي» ناميد؟ و آيا مي‌توان به هر كسي كه اطلاعاتي را جمع‌آوري مي‌كند و يا پرسشي را پاسخ مي‌دهد، محقق گفت؟ به عبارت ديگر، تعريف اصطلاحي تحقيق، وقتي در رابطه با مباحث علمي مطرح مي‌شود چيست؟

اكنون با توجه به تعريفي كه از تحقيق ارائه كرده‌ايد، از ميان گزينه‌هاي زير، مواردي كه طبق تعريف شما تحقيق به حساب مي‌آيند را علامت بزنيد:

مي‌خواهيم علل كاهش ميزان بارندگي در سال‌هاي اخير را بررسي كنيم.

بايد فهرستي از كلية‌ نسخه‌هاي خطي كتاب كافي در همة‌ كتاب‌خانه‌هاي جهان را تهيه كنيم.

سازمان برق منطقه‌، مي‌خواهد كلية لامپ‌هاي معابر عمومي شهر را با لامپ‌هاي كم‌مصرف تعويض كند. براي اين كار بايد آمار دقيقي از تعداد آنها تهيه شود.

اين كتاب، داراي متن سنگين و مشكلي است. خوب است متن آن را تصحيح و آمادة استفادة عموم كنيم. براي اين منظور، بايد آن را با نسخه‌هاي خطي تطبيق داده و معني كلية لغات مشكل را در پانوشت كتاب توضيح دهيم.

اگر چه بسياري از دانشمندان، اين حديث را صحيح دانسته اند؛ ولي صحيح و يا جعلي بودن آن، مورد ترديد است. بايد راويان آن را شناسايي و وضعيت آنها را بررسي كنيم.

مي‌خواهيم مجموعه‌اي مبسوط فراهم آوريم و در آن، كلية شاعران فارسي‌گوي و آثار و سبك‌هاي ادبي آنها را معرفي كنيم.

نگراني‌هاي جدي در زمينة گسترش و تعميق باورهاي مذهبي در ميان نسل جوان، ما را بر آن داشته است كه به دنبال شيوه‌هاي مؤثري در اين زمينه باشيم.

همان گونه كه متوجه شديد، همة موارد فوق را نمي‌توان تحقيق علمي دانست. اگر چه همة آنها از نظر لغوي تحقيق شمرده مي‌شوند، ولي بسته به تعريفي كه از تحقيق اصطلاحي داشته باشيم، برخي از آنها را نمي‌توانيم تحقيق علمي بدانيم.. بنا بر اين، لازم است تعريفي دقيق از تحقيق ارائه كنيم تا در قضاوت‌هاي خود در اين رابطه دچار اشتباه نشويم.

معناي اصطلاحي تحقيق

بسياري از ما گمان مي‌كنيم كه هر گونه فعاليت و تلاش علمي را مي‌توان تحقيق ناميد. فعاليت‌هايي از قبيل:

تأليف، از ريشة «أ ل ف» به معني پيوند زدن كه اصطلاحا به معني جمع‌آوري و تنظيم مجموعه‌اي از مطالب متناسب با يكديگر است.

تصحيح متون، كه معمولا بر روي متون كهن و سنگين علمي انجام مي‌گيرد و همراه با مقابلة نسخه‌هاي خطي آن متن و شرح و توضيح لغات و عبارات دشوار است.

ترجمه، كه در آن، متني از زباني به زبان ديگر برگردانده مي‌شود.

تفسير، كه به معني آشكار كردن مراد گوينده و يا نويسنده از يك متن است.

شرح، كه به معني رفع ابهام‌ها و ارائة توضيحات و اطلاعات بيشتر در رابطه با يك متن است.

احياي نسخ، كه شامل، شناسايي، مرمت، بازخواني، مقايسه و ديگر فعاليت‌هاي لازم براي تبديل كردن يك نسخة خطي به نسخة چاپي و يا قابل استفاده مي‌باشد.

آزمايش، كه به معني سنجش و بررسي يك متغير در حالات و شرايط گوناگون است.

و بسياري فعاليت‌هاي ديگر كه با وجود ارزشمند و مفيد بودن، همگي جزو مقدمات و يا بخش‌هايي از يك تحقيق مي‌باشند و هيچ يك از آنها را نمي‌توان تحقيق ناميد. براي روشن شدن معني دقيق تحقيق، خوب است به عنوان مقدمه، ابتدا تفاوت دو واژه را مورد توجه قرار دهيم:

تفاوت سؤال با مسأله

اگر به پرسش‌ها و ابهاماتي كه براي خودمان و يا ديگران مطرح مي‌شوند دقت كنيم، مي‌توانيم آنها را به دو دستة كلي تقسيم نماييم. تفاوت اصلي اين دو گروه، در اين است كه برخي از پرسش‌هاي ما به خاطر جهالت و بي‌اطلاعي به وجود مي‌آيند. يعني چون چيزي دربارة يك موضوع نمي‌دانيم، آن را مي‌پرسيم تا در آن باره اطلاع كسب كنيم. اين گونه پرسش‌ها را اصطلاحا «سؤال» (question) مي‌ناميم. اما برخي از پرسش‌ها هستند كه بر اثر دانايي و اطلاعات قبلي ما ايجاد مي‌شوند. به عبارت ديگر، تا وقتي دربارة يك موضوع چيزي نمي‌دانيم و يا اصلا به آن موضوع توجه نداريم، پرسشي هم در رابطه با آن به ذهنمان نمي‌رسد؛ ولي همين كه كلية اطلاعات موجود دربارة آن مطلب را به دست آورديم، تازه در تحليل‌ها و مقايسه‌ها و كشف ارتباطات مربوط به آن موضوع، پرسش‌هاي جديدي برايمان مطرح مي‌شود. اگر بتوانيم پاسخ اين پرسش‌ها را با پرسيدن از ديگران و يا مطالعه و استفاده از منابع، به دست آوريم، معلوم مي‌شود كه اين پرسش‌ها نيز بر اثر جهالت ما و يا نقص در اطلاعاتمان ايجاد شده و در واقع، ما «سؤال» داشته‌ايم. اما اگر پاسخ پرسش‌هاي جديد ما، نزد هيچ كس و در هيچ جا وجود نداشته باشد، ما با دغدغه و مشكلي مواجه مي‌شويم كه خودمان بايد به دنبال حل آن باشيم. اين گونه پرسش‌ها را اصطلاحا «مسأله» (problem) مي‌گوييم.

به عنوان مثال، تا زماني كه كسي به افتادن اشياء به سمت پايين توجه نمي‌كرد، هيچ پرسشي نيز در اين رابطه مطرح نبود. اما _ آن گونه كه مشهور است _ وقتي نيوتون به اين موضوع توجه كرد، و اطلاعات جامع خود را در كنار آن قرار داد، اين پرسش براي او مطرح شد كه چرا يك سيب وقتي از درخت جدا مي‌شود، به جاي حركت به سمت پايين، به سمتي ديگر حركت نمي‌كند؟ اينجا بود كه يك «مسأله» براي او مطرح شد. مسأله‌اي كه پاسخ آن را كسي نمي‌دانست و او در هيچ كتاب و منبعي نمي‌توانست راه حل و پاسخ آن را بيابد. دقيقا در چنين جايي است كه تحقيق و پژوهش، نقش خود را پيدا مي‌كند.

امروز اگر همان پرسش براي ما مطرح شود، نمي‌توانيم آن را يك مسأله بدانيم. چون پاسخ آن قبلا داده شده است و براي اطلاع از اين پاسخ، ما نيازمند مطالعه، جمع‌آوري اطلاعات و يا آموزش مي‌باشيم. در حالي كه اگر پاسخ پرسش ما در منابع و مراجع موجود نباشد، بايد براي رسيدن به پاسخ، تحقيق كنيم.

با توجه به نكاتي كه گفته شد، هم تفاوت سؤال و مسأله را دانستيم، و هم با تعريف و ويژگي‌هاي يك تحقيق علمي آشنا شديم.

مطالب فوق را مي‌توانيم اين گونه جمع‌بندي كنيم:

سؤال:

·        بر اثر جهل و ندانستن ايجاد مي‌شود.

·        پاسخ‌گويي به آن با رجوع به افراد و يا منابع امكان‌پذير است.

·        مجهولي است كه فرد، پاسخ آن را نمي‌داند.

مسأله:

·        بر اثر دانستن كلية اطلاعات موجود در يك زمينه ايجاد مي‌شود.

·        براي يافتن پاسخ آن، مراجعه به افراد و يا منابع ديگر، سودي ندارد.

·        مجهولي است كه جامعة علمي به آن نپرداخته است و پاسخ آن را نمي‌داند.

اكنون كه با تفاوت سؤال و مسأله آشنا شديم، مي‌توانيم به تعريف خود از تحقيق، نزديك‌تر شويم. اولين و مهم‌ترين نكته‌اي كه در تعريف تحقيق مطرح مي‌باشد، اين نكته است كه شرط اساسي شكل‌گيري و آغاز يك تحقيق، مطرح شدن مسأله است. يعني هرگز با داشتن سؤال، نمي‌توان تحقيقي را آغاز كرد. چرا كه فرآيند پاسخ‌گويي به سؤال‌ها، نوعي آموزش است؛ در حالي كه پژوهش و تحقيق، فرآيند پاسخ‌گويي به مسأله‌هاست.

نكتة ديگري كه از مطالب قبلي به دست مي‌آوريم، همراه بودن تحقيق با نوآوري است. چرا كه همان گونه كه قبلا گفتيم، مسأله وقتي مطرح مي‌شود كه با موضوع و پرسشي كاملا جديد مواجه باشيم. اگر شرط شكل‌گيري تحقيق، مسأله است و شرط مسأله نيز، نو بودن موضوع آن است، پس طبيعتا، هميشه تحقيق با نوآوري و پاسخ به پرسش‌هايي جديد همراه است. همين نكته است كه اهميت و نقش پژوهش را تا حدودي مشخص مي‌كند. همراه بودن تحقيق با نوآوري، موجب مي‌شود كه كاروان علم و دانش، بر اثر تحقيقات علمي حركت و پيشرفت داشته باشد.

بنا بر اين، مي‌توانيم در تعريف اصطلاحي تحقيق بگوييم:

تحقيق، کوششی روشمند برای پاسخ‌گويی به مسأله‌های علمی است که منجر به نوآوری و پيشرفت علم می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *