فن و هنر مديريت

مركانتيليسم زنده است
می 1, 2011
مباني سازمان ومديريت
می 10, 2011

سطح مديريت، نوع سازمان و اقتضا و موقعيتي كـه سـازمان در آن قرار مي گيرد، از عوامل مهم مهارت ها، توانايي ها و صلاحيت هاي مورد نياز براي مديريت كردن هستند. به موازات، با آگاهي از تأثير هر كدام از سه عنصر ياد شده در تركيب مهارت هاي مورد نياز، مي توان به نيازهاي آموزشي و سيستم حركت مدير در هرم مديريت دست يافت كه تحت عنوان “دوران خدمت مديريت” از آن ياد مي شود. به طور كلي، مديران 10 نقش متفاوت دارند كه اين نقش ها در سه گروه كلي زير قابل طبقه بندي هستند. نقش ارتباطي : در اين راستا مديران موظف به ايفاي دو نقش تشريفاتي و رهبري مي باشند.
نقـش اطلاعاتي : مديران براي دستيابي به اطلاعات و به روز نگه داشتن دانسته هاي خود بايستي نقـش رابطه با همرديفان، نقش نظاره گر (پيگيري اطلاعات داخل و خارج سازمان)، نقش اشاعه دهنده اطلاعات در بين افراد سازمان و نقش سخنگوي سازمان در مقابل ساير افراد و دستگاه ها را پذيرا باشند.
نقش تصميم گيري : طبيعتاً مهم ترين وظيفه يك مدير، تصميم گيري است كه خود داراي مراحل و نقش هاي زير است:
1) نقش كارآفريني: در اين نقش، مدير براي ايجاد تغييـر و تحـول در سـازمـان، بـه تحقيـق و بـررسي مي پردازد. در واقع، مدير در اين نقش با ميل و رغبت منشاء تغيير در داخل سازمان مي باشد.
2) نقش تنش زدايي: در اين نقش، هرگاه سازمان با تشنجات و مسايل ناگهاني روبه رو مي شود، مديران مسؤول ارايه راه حل و اقدامات اصلاحي مي باشند.
3) نـقــش تـخـصـيــص دهـنــده مـنــابــع: مـســؤوليـت تخصيص انواع منابع سازمان بر عهده مديران است. برنامه ريزي، ارايه درخواست، بودجه بندي و برنامه ريزي امور كاركنان سازمان از جمله اين امور هستند.
4) نقش مذاكره كننده: در اين نقش، مدير در مذاكرات و انعقاد قراردادها، نقش نمايندگي سازمان را بر عهده دارد. اما با نگاهي وسيع تر و در نظام هاي اجتماعي، اگر قرار باشد كه سازماني به صورت مؤثر اداره شود، بايد به چهار نقش توليد، انجام وظيفه، نوآوري و ادغام مدير هم توجه نمود. توانايي هاي مديران مجمـوعـه مطـالعـات علمـي انجام گرفته نشان مي دهند كه چهار عامل اصلي به عنوان توانايي مديران در نظر گرفته مي شوند كه عبارتند از:
تحصيلات: دانش علمي و تحصيلات در افزايش توانايي هاي فردي تأثير مثبت داشته و موجب بروز شكوفايي ذهن و افزايش بكارگيري توانايي هاي فردي مي گردد.
تجربيات: در حالي كه عملكرد گذشته با بازدهي فرد در پست جديد رابطه زيادي دارد، ولي سابقه خدمت به خودي خود نمي تواند نشانه بازدهي باشد. در عين حال، يكي از معيارهاي سنجش توانايي مديران، تجربه فرد محسوب مي شود. در اين ميان، تجربه در پست هاي مديريتي، تجربه هاي مربوط و تجربه هاي مشابه، از تأثير بيشتري برخوردارند.
توان فيزيكي: در كنار توانايي هاي ديگر، توان فيـزيكي يكي از عوامل مهم در تشخيص مديران اثربخش به حساب مي آيد. تحقيقات انجام شده در اين زمينه نشان داده است كه مثلاً غده هيپوفيزپسيني با ترشح هورمون رشد، در ميزان رشد جسمي و جنسي افراد تأثير دارد. همچنين تغذيه، گرايش ها و عادات، عوامل وراثتي و غيره، عواملي هستند كه در توان فيزيكي افراد تأثير مي گذارند.
توان ذهني: توان و قدرت ذهني به معني توانايي يادگيري و بكار بردن آنچه ياد گرفته شده در حل مسايل و مشكلات تازه مي باشد. البته توان ذهني به قابليت تغيير، انعطاف و سازگاري نيز تعريف مي شود. توان هوشي (قابليت عمومي درك و استدلال)، توان تصميم گيري، خلاقيت (بكارگيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد) و هوشياري (ميزان نزديكي مدير با ژرف ترين لايه فكري خويشتن)، مهم ترين عوامل در تعريف توان ذهني افراد به شمار مي روند. مدير ايده آل مهارت هاي مديريتي، مجموعه اي از رفتارهايي است كه به عملكرد مؤثر در شغل منجر مي شود. مهارت هاي مديريتي، اكتسابي و قابل يادگيري هستند. در استراليا، كميته اي با نام “كميته پژوهش” در مورد مدير ايده آل بررسي هايي انجام داده و مهارت هاي ضروري مديران براي انجام وظايف محوله را به صورت زير معرفي نموده است: 1) مـهــارت هــاي نـيــروي انـســانــي (ارتـبــاطـات، مـربيگـري، آموزش ديگران، تحمل افراد مختلف، تواناسازي، نفوذ، بازخورد، قدرداني و ….)
2) تفكر استراتژيك (ديد وسيع، تجزيه و تحليل، ديد اجتماعي و محيطي و….)
3) آينده نگري و رهبري (تدوين هدف، تصحيح افراد، ايجاد تعهد و….)
4) انعطاف پذيري (تطبيق شرايط، ديد باز، تحمل ابهام، مديريت تغيير و ….)
5) خود مديريتي (انضباط، علاقه، مديريت زمان، برنامه ريزي، آموزش مستمر، يادگيري، كسب تجربه.)
6) تيم سازي و كار گروهي.
7) حل مشكلات، تصميم گيري خلاق و قضاوت صحيح و به موقع.
8) اخلاق (صداقت، درستي، انصاف و….)
شايستگي هاي مديريتي در ادبيات مربوط به صلاحيت و شايستگي هاي مديريتي، سه رويكرد عمده معرفي شده اند. رويكرد اول (رفتاري)، صلاحيت هاي مورد نظر را براساس اصطلاحات رفتاري معرفي مي كند. اين رويكرد عمدتاً به معرفي نوعي از رفتارها كه با عملكرد عالي ارتباط دارند، مي پردازد.
رويكرد دوم (استاندارد)، براساس تجزيه و تحليل كـــاركــردي شـغــل يــا پـســت، بــه مـعــرفــي حــداقــل استانداردهاي عملكرد در پست هاي مديريتي جهت تضمين معين در نتايج شغل مي پردازد. رويكرد سوم (اقتضايي) هم اگرچه تا حد زيادي همانند رويكرد اول است، اما تمركز عمده اين رويكرد بر بررسي اين موضوع است كه آيا عوامل موقعيتي (اقتضايي)، بر صلاحيت هاي فردي مورد نياز براي عملكرد عالي اثر مي گذارد، يا خير؟
خصوصيات مديران علاوه بر نقش ها، مهارت ها و توانايي هاي مديران، انديشمندان مديريت وجود خصوصيات و ويژگي هاي فردي و شخصي براي مديران را ضروري دانسته اند. براي مثال، ” گسلي” خصايصي مانند هوشياري، ابتكار، اعتماد به نفس و توانايي سرپرستي را از ويژگي هاي فردي مديران مي دادند. ” كنتز و ادائل،” چهار خصوصيت تمايل به مديريت كردن، توانايي برقراري ارتباط و درك متقابل، درستي و صداقت و تجربه شخص مدير را از ويژگي هاي مديران ذكر نموده اند. “هاوارد،” دانشيار دانشكده مديريت دانشگاه اونتاريا، ويژگي هاي فردي مدير جوياي موفقيت را در چارچوب شش ويژگي ارزش ها، نگرش، انگيزش، شخصيت، سن و جنسيت تقسيم بندي كرده است. نظرات وي درخصوص 6 ويژگي ياد شده به شرح زير است.
ارزش ها : ارزش ها پايه هاي اساسي و عميقي هستند كه فقط مي توان آنها را از رفتار عمومي افراد و طرز نگرش هاي بيان شده شناسايي نمود. ارزش ها اكتسابي هستند و ارزش هاي مرتبط به زندگي سازماني فرد، از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت است. نوعي از ارزش ها كه اخلاق ناميده مي شوند، استانداردهايي هستند كه مبناي تشخيص صحت و سقم اعمال فرد از جنبه مفهوم اخلاقي مي باشند.
مجموعه اي از مهم ترين عواملي كه مباني ارزشي مديران را بايد تشكيل دهند و به عنوان اخلاق مديريت مطرح مي گردند، عبارتند از: قاطعيت، اعتماد به نفس، مشورت، شعور عاطفي، ايمان، علم و آگاهي، كفايت، اشراف، قانون داري، ايجاد روابط صميمانه انساني، گـذشتـه نگـري، آينـده نگـري، ابهـام زدايـي، بصيـرت، عدالت، توكل به خدا، خلاقيت و قوه ابداع، سعه صدر، جاذبه و دافعه، اخلاص و امانتداري.
نگرش : عقايد فرد راجع به دنيا و انسان هاي پيرامون، نگرش فرد را تشكيل مي دهند. نوع نگرش به دليل ارتباط با ادراك، شخصيت و انگيزش، عامل اساسي در تعيين رفتارهاي يك فرد مي باشد.
انگيزش : مديران انتخابي و يا انتصابي بايد انگيزش لازم براي انجام وظايف خود را نه فقط در جـهـت تـحـقـق اهـداف فـردي، بلكه تحقق اهداف سازماني داشته باشند.
شخصيت : براي شناخت مديران كارآمد بايد كليه خصايص آنها مورد بررسي قرار گيرند. عواملي چـون گـرمـي در روابط، هوش، پايداري هيجاني، سـلـطـه گـرايـي، بـرونـگـرايـي، داشـتن وجدان كاري، مخاطره جويي، سختي و خشونت، اعتماد، عملگرايي، خودپسندي، تسلط بر خويشتن، آرامش، زيركي و واقع بيني از جمله اين خصايص هستند.
سـن : اين فرضيه ثابت شده است كه با گذشت زمان، مهارت هاي فردي كاهش مي يابد. اما تجربه مي تواند كمبود ناشي از كاهش چالاكي را جبران نمايد.
جنسيت : مدارك به دست آمده نشان مي دهند كه بين زن و مردم تفاوت مهمي از لحاظ عملكردي وجود ندارد. اگرچه تحقيقات روان شناسان نشان مي دهند كه زنان تمايل بيشتري به فرمانبرداري دارند و مردان در انجام وظايف، جسورانه تر عمل مي كنند.
برگرفته از گزارش “انتخاب، انتصاب و تغيير مديران،” دفتر بهبود مديريت و ارزيابي عملكرد، سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور.

]]>

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *